موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
26
1
2000
03
20
تخمین خطر لرزه ای برای منطقه البرز مرکزی
FA
کارن
آساتوریانس
89755612
علی
فاتحی
61726426
علی اکبر
اسلامی
31828954
در مقاله حاضر پس از تهیه لیست مشخصات زلزله ها‘ ضرایب لرزه خیزب bوa برای منطقه البرز مرکزی به روش بیشینه درستنمایی ویچرت محاسبه شده اند. نقشه های خطر لرزه ای بصورت شتاب بیشینه زمین برحسبg برای احتمال وقوع 10 درصد در 50 سال و 64 درصد در 50 سال بترتیب معادل دوره های بازگشت 475 و 50 سال ارایه شده اند. مقادیر فوق برای محدوده ْ5/48 تا ْ5/54 طول شرقی و ْ5/34 تا ْ5/37 درجه عرض شمالی برآورد شده اند که بیشینه آنها برابر g53/0 وg19/0 بترتیب برای دوره های بازگشت فوق می باشند. بدلیل کمبود داده ها با عدم یقین همراه می باشند. نتایج حاصل از این بررسی لزوم برآورد کمیت آهنگ لغزش را برای گسلها جهت مطالعات دقیقتر در آینده آشکار می سازد.
آهنگ لغزش,روش بیشینه درستنمایی,عدم یقین,منطقه البرز مرکزی
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13091.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13091_38c6d113cc10a459f6dc555a506c6a6f.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
26
1
2000
03
20
رفتار و حرکت یک کم فشار بریده
FA
تاج الدین بنی
هاشم
22915468
حسین
اردکانی
25189957
سحر تاج
بخش
62136651
پدیده مورد مطالعه در تاریخ بیست فوریه 1997 (30 بهمن 1375) رخ داده و چرخه زندگی آن ده روز بوده است. با محاسبه کمیتهای تاوایی نسبی ‘ مطلق و پتانسیلی و نیز سرعت قائم بر روی این سیستم ‘ کوشش می شود الگویی برای اینگونه پدیده ها ارایه شود. داده های لازم به کمک نقشه های موجود در سطوح مختلف برای یک شبکه 15*19 نقطه ای در منطقه خاورمیانه محاسبه شده است. از محاسبه کمیتهای مورد نظر و رسم نقشه های مربوط‘ بررسی چرخه زندگی این کم فشار بریده و تفسیر نقشه های بدست آمده چنین برمی آید که کم فشار بریده مورد مطالعه از نوع قطبی است؛ حرکت سیستم با توجه به شیو پربندهای ژئو پتانسیل رو به شرق و شمال شرق است؛ و فرارفت تاوایی مطلق در جنوب و جنوب غرب تاوه باعث تقویت و چرخش آن می شود.
پربند,تاوایی,چرخندزایی,کم فشار,گرته و بند آیی
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13092.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13092_4fb5f9aec8ba50dc640842525239ef3f.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
26
1
2000
03
20
طراحی و ساخت یک دستگاه دو میله برای اندازه گیری ضریب رسانش گرمایی سنگها
FA
عباسعلی علی اکبر
بیدختی
93478688
محمد
نظریان
87894934
ضریب رسانش گرمایی یک عامل بسیار متغیر وابسته به خواص و ساختار سنگها و بسیار مهم برای اندازه گیری شار گرمای زمین محسوب می شود. در این مقاله با معرفی یک دستگاه دو میله که بر اساس شار گرمایی معلوم در یک نمونه سنگ به صورت مانا کار می کند‘ ضریب رسانش گرمایی چند نمونه سنگ از مکانهای مختلف ایران اندازه گیری شده و با مقادیر گزارش شده توسط افراد دیگر مقایسه و بحث می شود. دستگاه مذکور که توسط امکانات موجود طراحی و ساخته شده ‘ با یک نمونه استاندارد آزمایش شده و خطایی حدود یک درصد دارد. دستگاه توسط یک کامپیوتر کنترل می شود و تقریبا به طور خودکار ضرایب و مقادیر مورد نیاز به ویژه ضریب رسانش گرمایی را می دهد . نحوه تهیه و جاگذاری نمونه سنگ در دستگاه بسیار مهم است و خطای دستگاه می تواند به آن وابسته باشد و خطای یک درصد ذکر شده‘ مربوط به زمانی است که این کار بدرستی انجام شده باشد. با استفاده از ضریب رسانش گرمایی اندازه گیری شده و شیو زمین گرمایی چند منطقه در ایران‘ مقدار شار زمین گرمایی این مناطق تخمین زده شده است که براساس این داده ها‘ به طور متوسط ‘ از حدود 45 تا 70
Mw/m2 متغییر است
دستگاه دو میله,رسانش گرمایی,شار زمین گرمایی,شیو زمین گرمایی
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13093.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13093_9a8a9921fddb95a72f4349978f4005f6.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
26
1
2000
03
20
بررسی آزمایشگاهی ناهمسانگردی سرعت در نمونه های سنگی گرانیت بندر عباس‘ ماسه سنگ چابهار و آندزیت ارومیه در حالتهای خشک و اشباع
FA
مجید نبی
بیدهندی
سعید امیری
بشلی
84782951
سرعتهای امواج تراکمی و برشی در سه جهت متعامد در نمونه های سنگی مکعبی شکل از سه گروه مختلف سنگی در هر دو حالت خشک و اشباع تحت فشار تک محوری کم اندازه گیری شده است. این سه گروه شامل هفت نمونه سنگ گرانیت از منطقه بندر عباس‘ شش نمونه ماسه سنگ از منطقه چابهار و پانزده نمونه آندزیت از منطقه ارومیه می باشند. سه ضریب بدون بعد ناهمسانگردی تا مسن?,? و? برای هر یک ازنمونه ها محاسبه گردیده است. این محاسبات نشان می دهد که نمونه های سنگی فوق از فرض ناهمسانگردی بیضوی در هر دو حالت خشک و اشباع پیروی می کنند. در ضمن برای هر سه گروه سنگی‘ بررسی ضرایب کشسانی‘ ضرایب یانگ‘ نسبتهای پواسون و مدول بالک در هر دو حالت خشک و اشباع نشان می دهد که مقدار این کمیتها در حالت اشباع بیشتر از حالت خشک می باشند.
ضرایب کشسانی,ناهمسانگردی,ناهمسانگردی بیضوی,همسانگرد عرضی
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13094.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13094_2b9da8759df6a6531660afd8a83442ed.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
26
1
2000
03
20
مطالعه پوسته در منطقه تهران با استفاده از منحنی های زمان- مسافت زلزله های محلی
FA
فرهاد
جوادی
51422647
حمیدرضا سیاه
کوهی
54512778
این مطالعه به منظور ارایه مدلی ساده برای ساختار سرعتی پوسته در منطقه تهران انجام شده است. هدف این مطالعه بکارگیری نتایج آن بعنوان مدل اولیه در توموگرافی لرزه ای سه بعدی برش وارون همزمان‘ برای بررسی دقیق تر ساختار سرعتی پوسته منطقه بوده است. در این مطالعه لرزه نگاشتهای زلزله های ثبت شده در شبکه لرزه نگاری رقمی تهران‘ دربازه زمانی دی ماه 1376 تا تیرماه 1378 (ژانویه 1997 تا ژوئن 1999) مورد استفاده قرار گرفته است . برای تهیه منحنی های زمان- مسافت‘ لازم بود که زلزله ها و ایستگاهها در یک امتداد باشند. بدین منظور پنج مسیری که دارای شرایط فوق بودند انتخاب شده و زمینلرزه های واقع بر این مسیرها از بین کل داده ها (حدود 2900 زلزله) جدا شد که شامل 454 زلزله با 0/2?mb بود. با رسم منحنی های زمان-مسافت زلزله ها برای هر کدام از مسیرهای مذکور‘ دو لایه مشخص در پوسته منطقه مشاهده شد و سرعت انتشار امواج SوP و عمق تقریبی لایه ها بدست آمد. سپس با تدوین یک برنامه رایانه ای‘ اولین رسیدهای امواج مستقیم و شکست مرزی طی یک فرآیند مدلسازی مستقیم(forward Modelling) محاسبه‘ و مقادیر سرعتها وعمقها و همچنین مختصات مکانی و زمانی زلزله ها تعدیل شده و مدل نهایی بدست آمد. در این فرآیند از زلزله هایی با 0/4?mb استفاده شد. لازم به توضیح است که خطای RMS در تعیین زمان سیر(یا به عبارتی محل وقوع زلزله) کلیه زلزله های مورد استفاده در مراحل فوق‘ کمتر از 09/0 ثانیه بوده است . بر اساس مدل مذکور سرعت موج P در پوسته بالایی 05/6‘ در پوسته زیرین 01/7 و در جبه بالایی 40/8 کیلومتر بر ثانیه ‘ و سرعت تقریبی موج s در پوسته زیرین و جبه بالایی به ترتیب 90/3 و 20/5 کیلومتر بر ثانیه می باشد. عمق ناپیوستگی های کنراد و موهو نیز به ترتیب 16 و 46 کیلومتر تعیین شد.
پوسته تهران,زلزله های تهران,ساختار سرعتی پوسته,منحنی زمان- مسافت,ناپیوستگی,ناپیوستگی موهر
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13095.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13095_0709a83acd1f9b40bedb3903eb2458d7.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
26
1
2000
03
20
مطالعه کانسار هادی قلعه زری بیرجند با استفاده از روش الکترومغناطیس VLF
FA
غلام رضا
نوروزی
22215228
ناصر حسین زاده
گویا
33396462
محمدرضا
حاتمی
mrhatami@ut.ac.ir
اگر ماده رسانایی دریک میدان مغناطیسی قرارگیرد‘ در آن جریانهای الکتریکی که به جریانهای ادی معروفند القا می شود و در مسیرهای بسته ای جاری می شوند. این جریانها به نوبه خود تولید یک مغناطیسی ثانویه می کنند. بنابراین در هر نقطه از فضای اطراف هادی ‘ میدان کلی ترکیبی از دو میدان مغناطیسی اولیه و ثانویه است. بطور کلی نتیجه این ترکیب یک میدان مغناطیسی است که بیضی وار قطبیده شده است.
در روش VLF میدان ا ولیه توسط آنتن هایی که امواج الکترومغناطیسی با بسامد 5 تا30 کیلو هرتز منتشر می کنند بوجود می آید. این امواج بصورت دوایر متحد المرکز افقی در اطراف آنتن پراکنده می شوند و در محل اندازه گیری بصورت یکنواخت فرض می شوند. اساس روش VLFاندازه گیری و تجزیه و تحلیل میدان مغناطیسی کلی حاصل از ترکیب میدان اولیه و میدان ثانویه بوجود آمده به وسیله یک هادی است. دراین مقاله کشف کانسار هادی با روش الکترومغناطیسی VLF مورد بررسی قرار گرفته است. منطقه مورد مطالعه‘ کانسار مس قلعه زری در فاصله 180 کیلومتری جنوب شهرستان بیرجند می باشد‘ در تابستان 1374 اندازه گیری بر روی 21 پروفیل در امتداد شرقی- غربی انجام گرفته و با استفاده از روشهای متداول تفسیر شده اند. نتایج بدست آمده درباره موقعیت رگه‘ عمق و ضخامت آن با استفاده از اطلاعات زمین شناسی و مطالعات ژئو فیزیکی IP و مقاومت ویژه تایید شده اند. احتمال تشخیص گسلهای سطحی با این روش نیز بررسی و به کمک مطالعات زمین شناسی و بررسی منطقه دو گسل پیشنهاد شده است.
الکترومغناطیسی VLF,قلعه زری بیرجند,کانسار مس
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13096.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13096_f02c84f963d71d473aad4c0fe021072f.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
26
1
2000
03
20
اندازه گیری ضریب مغناطیس پذیری و ناهمسانگردی به منظور تعیین بافت سنگ
FA
خسرو
حجتی
99364574
ناثر حسین زاده
گویا
27888138
این تحقیق به منظور یافتن ارتباط بین ضریب مغناطیس پذیری و ناهمسانگردی آن با ساختار سنگ و زمین شناسی منطقه و کرنش حاکم بر منطقه و همچنین روابط بین آنها صورت گرفته است. برای این منظور‘ ساختار مغناطیسی نمونه های مختلف از 6 محل در آبراهه شمالی امام زاده علی واقع در بین جاده رینه و جاده اصلی تهران- آمل در فاصله 75 کیلومتری شمال شرق تهران‘ اندازه گیری و محاسبه شد. این کار به روش جدید اندازه گیری ضریب مغناطیسی پذیری و ناهمسانگردی آن انجام شد که مبتنی بر تنسورهای مرتبه دومی است که برای بیضوی ضریب مغناطیس پذیری و ناهمسانگردی آن تعریف شده است. نتایج حاصل از اندازه گیریها با سایر تحقیقات مقایسه و معلوم شد که اندازه گیری ضریب مغناطیس پذیری سریع تر و راحت تر از روشهای زمینساختی ‘ جنبه ساختاری منطقه را مشخص می کند. مخصوصا چون بیضوی مغناطیس پذیری با بیضوی کرنش تطابق دارد می توان کرنش حاکم بر منطقه را تعیین نمود‘ در صورتی که روشهای برآورد مستقیم بیضوی کرنش خیلی سخت و طولانی است
آتشفشان دماوند,بیضوی پهن,بیضوی کشیده,ساختار سنگ,ساختار مغناطیسی,ضریب مغناطیس پذیری,ناهمسانگردی
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13097.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13097_76a3f37101e2b378b56db4bcc1de3839.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
26
1
2000
03
20
بررسی عددی و شبیه سازی رایانه ای مدل فنر- قطعه
FA
محمدرضا سرکرده
ای
72955625
در این مقاله فرآیند چسبش – لغزش را برای مدل یک سیستم دینامیکی غیر خطی شامل آرایه ای از N اتم مورد بررسی قرار می دهیم . این مدل بیانگر ویژگیهای آماری و دینامیکی سیستمهای اتلافی است. مدل فنر- قطعه ساده ترین مدل سیستمهای پیچیده واقعی مانند زلزله است که نیاز به شبیه سازیهای بسیار پیچیده و سنگین رایانه ای دارند‘ اما مزیت این مدل در این است که با منابع و مراکز محدود رایانه ای نیز می توان با آن کار کرد. بدین منظور حل عددی معادلات حرکت مدل فنر- قطعه با دینامیک چسبش – لغزش ارایه می شود. رفتار آماری و دینامیکی این مدل در رژیمهای مختلف و مقیاسهای گوناگون سرعت مطالعه می شود. مشخصه های چسبش –لغزش با بهره گیری از تحلیل آماری و دینامیکی داده ها بررسی می گردد. در اینجا تأکید عمدتاً بر رژیم سرعتهای خیلی کم و خیلی زیاد استوار است. نشان داده می شود که وقتی از رژیم سرعت کم به ناحیه متوسط و سپس به ناحیه سرعت زیاد می رویم تغییر واضحی در توزیع نیروی لغزش ایجاد می شود. این تغییر رفتار وابسته به توزیع گاوسی در ناحیه سرعت کم به رفتار از نوع شکل ? در سرعت متوسط و به توزیع وارون – گاوسی در سرعت زیاد است. سرانجام‘ نشان داده می شود که تبدیل فوریه نوسانهای نیروی فنر به خوبی بر حسب رژیم f/1 توصیف می شود.
اصطکاک غیر خطی,تحلیل آماری و دینامیکی,تحلیل فوریه,دینامیک چسبش,رفتار آشوبناک,زمین لرزه,سیستمهای دینامیکی غیر خطی,طیف توان,لغزش
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13098.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13098_84522a0b2dc49e1624cd21df43cb0cb1.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
26
1
2000
03
20
استفاده از تبدیل karhunen-Loeve در پردازش داده ها ی لرزه ای سه بعدی
FA
حمیدرضا
سیاهکوهی
55636319
رکوردهای حاصل از برداشت لرزه ای بازتابی معمولا دارای نوفه های لرزه ای همدوستی1هستند که توسط چشمه انرژی لرزه ای تولید می شوند. امواج هوا2 و امواج سطحی3 از جمله این نوفه ها می باشند.حذف نوفه های لرزه ای همدوس از رکوردهای لرزه ای بازتابی بعنوان یکی از مراحل مهم پردازش بشمار می آید. در مطالعات لرزه نگاری سه بعدی که در مقیاس پروژه های مهندسی برداشت می شوند
(engineering Scale 3-D Seismic Surveys) حذف این نوفه ها روشهای کارآمدی را می طلبد. زیرا در این نوع برداشتها فاصله نمونه برداری در حیطه مکان یکنواخت نبوده و همپوشانی قابل ملاحظه بین طیف بسامدی نوفه های همدوس و انرژی لرزه ای بازتابیده شده وجود دارد. در این مطالعه کارآیی تبدیل Karhunen- Loeve (K-L) برای حذف امواج هوا از رکوردهای لرزه ای سه بعدی در مقیاس مهندسی مورد بررسی قرارگرفته است. نتایج بدست آمده از این مطالعه نشان می دهند که تبدیل K-L قادر است نوفه های لرزه ای همدوس را بصورت بهینه ای در رکوردهای لرزه ای (با وجود عدم یکنواختی فاصله نمونه برداری در حیطه مکان و همپوشانی طیف دامنه ها) از سایر انرژی های لرزه ای همدوس و یا غیر همدوس
امواج هوا,پردازش داده های لرزه ای بازتابی,تبدیل K-L,حذف نوفه لرزه ای,لرزه بازتابی سه بعدی
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13099.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13099_6f3e57aa3c518527167c20485c192c20.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
26
1
2000
03
20
اثر سرعت بالاروی ابر در تولید خرده یخ در دمای ثابت
FA
علیرضا صادقی
حسینی
27846244
راه اندازی یخ در ابر از مهمترین زمینه های پژوهش های هواشناسی در خلال 50 سال گذشته بود ه است که مورد توجه مخصوص دانشمندان تعدیل ابر می باشد. با وجود اینکه موفقیتهای زیادی در این زمینه ها به دست آمده هنوز ابهامات بسیاری در مورد فرایند های هسته بندی وجود دارد.
یکی ازمهمترین منابع تولید یخ در ابر‘ فرایند تکثیر یخ هالت- موساپ(HM) می باشد. در این پژوهش فرایند(HM) در دمای سطح برفک نسبتا ثابت (Ts ?-5c) و آب محتوای ابر (LWC?0/93gm-3) درگستره وسیع تری از سرعت های بالارو‘ یعنی 1/5-12ms-1 با دستگاه میله چرخان با شعاع های 15-25cm در یک اطاقک سرد تولید ابر مطالعه شده است.
آزمایش های انجام شده با تایید نتایج محققین گذشته (هالت و موساپ 1974 1985)‘ یک بیشینه فرعی در حدود 35 تا 40 خرده یخ بر میلی گرم برفک را در سرعت بالارو 3ms-1 نشان می دهد. افزون بر این برای اولین بار در دنیا‘ یک بیشینه آهنگ تولید خرده یخ با 60 تا 70 خرده یخ بر میلی گرم برفک در سرعت بالارو ms-16 ثبت شده که احتمالا به دلیل ترکیب دو اثر تغییر بافت برفک از شکل پر به دانه ذرت و فرایند شکافته شدن پوسته یخی می باشد. در این مطالعه همچنین مشخص شده است که در یک سرعت بالاروی ثابت‘ تغییر شتاب چرخشی اثر قابل ملاحظه ای بر تولید خرده یخ ندارد.
برفک,خرده یخ,راه اندازی یخ در ابر,فرآیند شکافته شدن پوسته یخ,فرایند تکثیر یخ,فرایندهای هسته بندی
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13100.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13100_705ac713fbfa4971d9b108c07b73bf3c.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
26
1
2000
03
20
اندازه گیری آزمایشگاهی در اکتشاف به روشIP به منظور تفکیک کانی سازی های نوع توده ای ا ز افشان
FA
سعید
میرزایی
45742894
مطالعات آزمایشگاهی برای شناخت خواص الکترونیکی نمونه های سنگی خصوصا تعیین کمیتهای مورد نظر در روش از اهمیت ویژه ای در اکتشافات معدنی برخوردار می باشند.
روش ژئوفیزیکی IPامروزه در اکتشافات کانسارهای فلزی از اهمیت ویژه ای برخوردار می باشد. با این وجود تفکیک ناهنجاریهای IPحاصل از کانی سازی های نوع توده ای از افشان با توجه به مقادیر اندازه گیری شدهIP به روشهای معمول میسر نمی باشد.
این تحقیق بر اساس اندازه گیریهای آزمایشگاهی قابلیت قطبی شدن ظاهری درسه جهت عمود بر یکدیگر (A,B,C) انجام گرفته و سپس مقادیر میانگین قابلیت قطبی شدن ظاهری در زمانهای مختلف پس از قطع جریان برق بر روی نمونه های سنگی مربوط به کانسار مس تکنار محاسبه شده است. در نتیجه این عملیات مدلی ارایه می شود که بر اساس آن با اندازه گیری مقادیر قابلیت قطبی شدن ظاهری و سپس محاسبه میانگین آنها در دو زمان زود و دیر پس از قطع جریان مثلا یکی 17 ثانیه و دیگری5/0 ثانیه و نیز محاسبه نسبت می توان ناهنجاریهای حاصل از کانی سازی های مذکور را از یکدیگر تفکیک نمود. بطوریکه این نسبت در نمونه های با کانی سازی توده ای به مراتب بزرگتر از نمونه های با کانی سازی افشان می باشد واز این نتیجه می توان در اکتشافات معدنی استفاده نمود. لازم به ذکر است که میانگین قابلیت قطبی شدن ظاهری در نیم ثانیه پس از قطع جریان برای نمونه های با کانی سازی توده ای و افشان دارای مقادیر نسبتا زیاد و تقریبا نزدیک به یکدیگر می باشد و لذا اگر فقط اندازه گیری شود به هیچ وجه نمی توان تفکیکی بین ناهنجاریهای قابلیت قطبی شدن ظاهری از حیث نوع کانی سازی قایل شد.
افشان و روشIP,توده ای,قابلیت قطبی شدن ظاهری,ناهنجاری
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13101.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_13101_ee7cc1c1695c061c85e63396f51b634e.pdf