موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
36
3
2010
11
22
تفسیر یکبُعدی و دوبُعدی دادههای مگنتوتلوریک بهمنظور تشخیص ساختارهای زمینشناسی زیرسطحی در امتداد یک نیمرخ شرقی-غربی در منطقه اراک
FA
سیدمسعود
انصاری
کارشناس ارشد ژئوفیزیک- مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
ansari@mailanator.com
بهروز
اسکویی
استادیار- مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
boskooi2@ut.ac.ir
مارتین
آنسورس
استاد، دانشکد? فیزیک، مرکز تحقیقات ژئوفیزیک، دانشگاه آلبرتا، کانادا
unsworth@mailanator.com
در سال 1385 اندازهگیریهای مگنتوتلوریک در گسترة بسامدی وسیعی در شرق شهر اراک به منظور مشخصکردن رسانایی الکتریکی پوسته با تاکید بر مکانیابی زونهای گسلی موجود در منطقه صورت گرفت. مولفههای میدانهای الکتریکی و مغناطیسی در طول یک نیمرخ عمود بر امتداد زمینشناسی و در 15 نقطه اندازهگیری شد. پردازش دادهها و وارونسازی یکبُعدی برای هرکدام از سایتها صورت گرفت و در ادامه وارونسازی دوبُعدی این دادهها به انجام رسید. نتایج بهدست آمده از وارونسازی رسانایی الکتریکی ساختارها را در توافق خوبی با دادههای زمینشناسی مشخص کرده است. مهمترین این نتایج شناسایی شدن مکان دقیق گسلهای تلخاب و تبرته و یک بلوک رسانا در منطقه است.
اراک.,الکترومغناطیس,رسانایی الکتریکی,گسلهای تلخاب و تبرته,مگنتوتلوریک,وارونسازی
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21975.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21975_101f63783eb477e4d83777a2d37a9b20.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
36
3
2010
11
22
مدلسازی جزرومد در دریای عمان و خلیج فارس با استفاده از دادههای ارتفاعسنجی ماهوارهای و تایدگیجهای ساحلی
FA
علیرضا
آزموده اردلان
0000-0001-5549-3189
دانشیار، گروه مهندسی نقشهبرداری، قطب علمی مهندسی نقشهبرداری و مقابلة با سوانح طبیعی، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، ایران
ardalan@ut.ac.ir
محمدجواد
طوریان
دانشآموخته کارشناسی ارشد، گروه مهندسی نقشهبرداری، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، ایران
toorian@mailanator.com
در این مقاله به مدلسازی تغییرات جزرومدی سطح آب دریای عمان و خلیج فارس با استفاده از 11 سال دادههای ماهوارة توپکس-پوزایدون (TOPEX/Poseidon) و اطلاعات تایدگیجهای ساحلی پرداخته شده است. مشاهدات ماهوارة توپکس-پوزایدون در سایکل 100 مبنا در نظر گرفته شده و از تکرار مشاهدات ماهوارة توپکس-پوزایدون در اطراف مشاهدات این سایکل در شعاع 1 کیلومتری، سری زمانی با فاصلة نمونهبرداری دو ساعته که از مشاهدات 915ر9 روزة این ماهواره با بهکارگیری ساختار ویژه زمان تکرار این ماهواره، تشکیل شده و با استفاده از روش آنالیز فوریه، و برآورد کمترین مربعات مولفههای جزرومدی با پریود بزرگتر از چهار ساعت مدلسازی شدهاند. بدینترتیب در 772 نقطة پای ماهوارة توپکس-پوزایدون و 17 ایستگاه ساحلی در دریای عمان و خلیج فارس سطح متوسط دریا (MSL) و مدل جزرومدی تعیین و نقشه سطح متوسط آب دریا و نقشههای همدامنه و همفاز مولفههای جزرومدی ، ، و تعیین شده است.
ارتفاعسنجی ماهوارهای,تایدگیجهای ساحلی,خلیج فارس,دریای عمان,سطح متوسط دریا,مدلسازی سطح دریا,مولفههای جزرومدی
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21976.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21976_2b93a0ff32688ffc5f64dd34c4622e2e.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
36
3
2010
11
22
مهاجرت زمانی پیش از برانبارش دادههای لرزهای دوبُعدی به روش کرشهف
FA
پویا
هادیان
اداره ژئوفیزیک، مدیریت شرکت ملی نفت ایران، تهران، ایران
hadian@mailanator.com
عبدالرحیم
جواهریان
استاد بازنشسته، گروه فیزیک زمین، مؤسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران و استاد دانشکده مهندسی نفت دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایران
86664512
بهزاد
نظری
مرکز پردازش، شرکت عملیات اکتشاف نفت، تهران، ایران
nazari@mailanator.com
مهاجرت لرزهای عمل بازگردان وقایع پراش در ثبتهای مهاجرت داده نشده به نقاط و درنتیجه انتقال وقایع بازتابی به مکانهای صحیحشان و ساختن یک تصویر واقعی از ساختارهای درون زمین است. روش مهاجرت کرشهف براساس مجموع پراش است که دامنههای لرزهای را در طول هذلولی پراش جمع میکند و نتیجه را در رأس هذلولی قرار میدهد. روش کرشهف به راحتی برای داده پیش از برانبارش قابل اصلاح است و میتوان آن را بر ثبتهای منبع مشترک و دورافت مشترک اعمال کرد. دراین مقاله مهاجرت زمانی پیش از برانبارش دادههای لرزهای دوبُعدی به روش کرشهف مورد بررسی قرار میگیرد. در این راستا نرمافزاری در محیط MATLAB برای مهاجرت ثبتهای منبع مشترک با این روش نوشته شده است. صحت این نرمافزار با دادههای مصنوعی که به روش ردیابی پرتو موج در مدل زمینشناسی با نرم افزار GXII ساخته شده بود، آزمایش شد. مدل به کار رفته، یک مدل دولایهای ذوزنقهای شکل و یک مدل کوهپایه سهلایهای است که ویژگی شیبهای متضاد را دارد. جنبههای متفاوت مهاجرت کرشهف نیز مانند حساسیت به مدل سرعت و پهنای دهانه مهاجرت مورد بررسی قرار گرفته است.
بازتابندههای شیبدار,روشهای عددی حل معادله موج,مدلسازی ردیابی مسیر پرتو,مهاجرت به روش کرشهف,مهاجرت زمانی دوبُعدی پیش از برانبارش
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21977.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21977_85f95a5a464e4ca8d1a63b1d085f70df.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
36
3
2010
11
22
تصحیح برونراند نرمال به روش برونراند نرمال بدون کشیدگی
FA
بابان
مصطفی یوسف
عضو هیات علمی، گروه زمینشناسی، دانشکده علوم، دانشگاه صلاحالدین، اربیل، عراق
yousef@mailanator.com
عبدالرحیم
جواهریان
استاد بازنشسته، گروه فیزیک زمین، مؤسسه ژئوفیزیک، دانشگاه تهران و استاد دانشکده مهندسی نفت دانشگاه صنعتی امیرکبیر، تهران، ایران
86664512
حسام
شینی کیماسی
کارشناس ارشد، شرکت ملَی مناطق نفتخیز جنوب، اهواز، ایران
kimassi@mailanator.com
ابوالفضل
مسلمی
کارشناس ارشد، شرکت عملیات اکتشاف نفت، تهران، ایران
28112876
یکی از مشکلات اصلی در پردازش دادههای لرزهای، کشیدگی برونراند نرمال است. این اثر به صورت کشیدگی، بهخصوص در رویدادهای کمعمق و دورافتهای دور نمایان میشود. با حذف نشدن این اثر در یک ورداشت و برانبارش آن، رویدادهای کمعمق دچار ضعف و فقدان انرژی در بسامدهای زیاد میشوند، که این منجر به کاهش قدرت تفکیکپذیری میشود. کشیدگی NMO (Normal Moveout) به طور واضح میتواند باعث کاهش قابلیت تفسیر مقاطع شود. در این مقاله تصحیح به روش برونراند بدون کشیدگی (Nonstretch NMO)، که اثرهای کشیدگی تصحیح NMO مرسوم را کمینه میکند، معرفی میشود. این روش با محاسبه سرعت NMO اصلاح شده برای همه نمونهها در یک محدوده زمانی حداقل برابر با یک طول موجک و برای همه دورافتها، با موازی کردن زمان رسیدها، از کشیدگی موجک جلوگیری میکند. روش Nonstretch NMO روی دادههای مصنوعی و واقعی اعمال شده است. دادههای مصنوعی مورد بررسی شامل ورداشتهای CMP تکلایه تخت، دولایه تخت با بازتابندههای متقاطع و چهارلایه تخت با بازتابندههای متقاطع به همراه تکراریها و وجود نوفه هستند. داده CMP واقعی مربوط به عملیات لرزهنگاری دوبُعدی در ایران است. نتیجه این روش شامل حفظ بسامدهای بیشتر نسبت به روش NMO مرسوم و کاهش تغییر شکل طیفی دادهها در دورافتهای دور و بهبود نتیجه برانبارش است.
برانبارش CMP,تصحیح برونراند بدون کشیدگی,تصحیح برونراند نرمال,دورافتهای دور,کشیدگی NMO
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21978.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21978_c41b3c78d092bb4bfbd1d704fe78f604.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
36
3
2010
11
22
برآورد ضریب جذب امواج لرزهای با استفاده از روش توزیع ویگنر- وایل نمای هموار شده
FA
امین
روشندل کاهو
دانشجوی دکتری ژئوفیزیک، گروه فیزیک زمین، مؤسسة ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
roshandel2@ut.ac.ir
حمیدرضا
سیاهکوهی
دانشیار، گروه فیزیک زمین، مؤسسة ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
55636319
امروزه در لرزهنگاری از میرایی دامنه امواج بهمنزلة یک نشانگر برای شناسایی مستقیم موقعیت ذخایر هیدروکربن استفاده میشود. میرایی امواج لرزهای معمولاً با پارامتری با نام فاکتور کیفیت به صورت کیفی برآورده میشود. در این مقاله ضریب جذب امواج لرزهای به صورت کمّی تعیین میشود. میرایی امواج لرزهای معمولاً در حوزه بسامد و براساس طیف توان و روشهای آماری مورد بررسی قرار میگیرد. رفتار میرایی ناپایا است و از آنجا که تبدیل فوریه ابزار مناسبی برای تجزیه و تحلیل سیگنالهای ناپایا در حوزه بسامد نیست، در این مقاله از روش توزیع ویگنر- وایل نمای هموارشده (smoothed pseudo Wigner-Ville) برای محاسبه مستقیم ضریب جذب (بدون نیاز به محاسبه طیف توان) استفاده شده است. این توزیع یکی از توزیعهایی است که جملات عرضی آن بهمراتب از توزیع ویگنر- وایل کمتر است. جملات عرضی در توزیع ویگنر- وایل نمای هموارشده با هموار کردن نمایش زمان- بسامد تضعیف میشوند.
کارایی روش پیشگفته روی دادههای لرزهای مصنوعی و واقعی بررسی میشود. مقایسه نتایج بهدست آمده با اطلاعات چاه و نتایج وارون لرزهای، حاکی از موفقیت این روش در برآورد ضریب جذب و شناسایی موقعیت بیهنجاریهای مرتبط با آن است.
توزیع ویگنر- وایلنمای هموارشده,حوزه زمان- بسامد.,ضریب جذب,میرایی امواج لرزهای
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21979.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21979_7348cfe3495f68535c5e09e7ca1da0ee.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
36
3
2010
11
22
برآورد مرز بیهنجاریهای میدان پتانسیل با مشتق قائم سیگنال تحلیلی
FA
کمال
علمدار
کارشناس ارشد اکتشاف معدن، دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه یزد
kamal.alamdar2@gmail.com
عبدالحمید
انصاری
عضو هیئت علمی، دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه یزد
a.ansari@mailanator.com
روشهای میدان پتانسیل شامل روشهای گرانیسنجی و مغناطیسسنجی، جزء پرکاربردترین روشهای ژئوفیزیکی در زمینه اکتشاف منابع معدنی به شمار میروند. در این مقاله روشی با دقت زیاد برای شناسایی و برآورد مرز ساختارهای زمینشناسی مانند گسل یا دایک از روی بیهنجاریهای میدان پتانسیل معرفی شده است. این روش از مشتقات قائم سیگنال تحلیلی استفاده میکند. در مواقعی که چندین توده با ویژگیهای متفاوت در مجاورت هم قرار دارند و همچنین در مواردی که توده سبب شونده بیهنجاری دارای مغناطیس باقیمانده ناشناخته است، این روش کاربرد گستردهای دارد. این روش روی دادههای گرانیسنجی جنوب غرب انگلستان به کار رفته است و نتایج آن با روشهای مشتق قائم و مشتق افقی کل مقایسه شده است. با کاربرد این روش، رخنمون تودههای گرانیتی و گسلهای جداکننده آنها با دقت زیادی مشخص شدهاند.
جنوب غرب انگلستان,سیگنال تحلیلی,گرانیسنجی,مشتق قائم,مغناطیسسنجی,میدان پتانسیل
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21980.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21980_c44ca5c40a6e81f5f9f62260124c7668.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
36
3
2010
11
22
بهبود قدرت تفکیک زمانی داده های لرزهای با آنالیز طیف تکین و روش خودبرونیابی
FA
حمزه
محمدی قیماسی
دانشجوی کارشناسی ارشد ژئوفیزیک، گروه فیزیک زمین، مؤسسة ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
gheimasi@mailanator.com
حمید رضا
سیاهکوهی
دانشیار، گروه فیزیک زمین، مؤسسة ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
39475934
کارو
لوکس
استاد فقید، گروه مهندسی الکترونیک، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، ایران
lucas2@mailanator.com
مقاطع لرزهای حاصل از اعمال مراحل گوناگون پردازش، بهمنظور استخراج اطلاعات مربوط به سازندهای زمینشناسی مورد بررسی و تفسیر قرار میگیرند. برای شناسایی و تعیین محل دقیق اهداف، لازم است مقاطع لرزهای قدرت تفکیک کافی داشته باشند. قدرت تفکیک زمانی کافی نیازمند پهنای باند بسامدی گسترده است. بهعلت محدود بودن ذاتی پهنای باند بسامدی موجکهای لرزهای و اثر پدیده جذب بسامدی، لزوم اعمال الگوریتمهای نوین پردازشی برای افزایش پهنای باند امری ضروری است. در این مقاله هدف افزایش پهنای باند بسامدی دادههای لرزهای با استفاده از خاصیت تناوبی مولفههای حقیقی و موهومی طیف ردلرزه است. برای نیل به این هدف پس از اعمال واهمامیخت در حوزه بسامد، بخشهایی از مولفههای حقیقی و موهومی طیف بسامدی با S/N زیاد انتخاب و برای برونیابی در بسامدهای کم و زیاد روشهای خودبرونیابی طیفی و آنالیز طیف تکین روی آنها اعمال میشود. با اعمال این روشها طیف داده لرزهای به مولفههای اصلی تفکیک میشود که هرکدام از آنها رفتار تناوبی دارند که قابل برونیابی هستند. پس از برونیابی هر مولفه اصلی، طیف برونیابی شده از ترکیب این مولفهها بهدست میآید. مولفههای حقیقی و موهومی طیف بسامدی ردلرزه برونیابی میشوند. کارایی روش پیشنهادی روی دادههای لرزهای مصنوعی و واقعی مورد ارزیابی قرار گرفته است.
آنالیز طیف تکین,خودبرونیابی مولفههای طیف,قدرت تفکیک زمانی,واهمامیخت در حوزه بسامد
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21981.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21981_330a8b7141cd0800126853f564a48cda.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
36
3
2010
11
22
بررسی جدایش فاز قطبشهای گوناگون دادههای زمین مگنتوتلوریک در محیطهای ناهمسانگرد الکتریکی
FA
منصوره
منتهائی
دانشجوی دکتری ژئوفیزیک، گروه فیزیک زمین، مؤسسة ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
mmontaha2@ut.ac.ir
بهروز
اسکوئی
0000-0003-3065-194X
استادیار، گروه فیزیک زمین، مؤسسة ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
boskooi@ut.ac.ir
ناهمسانگردی الکتریکی بدین معنی که چگالی جریان در یک محیط تابعی از جهتگیری میدان الکتریکی در آن محیط باشد، اخیراً در تفسیر اندازهگیریهای مگنتوتلوریک (MT) بسیار مورد توجه قرار گرفته است. در بیشتر این بررسیها، استنتاج ناهمسانگردی براساس جدایشهایفازی قطبشهای گوناگون دادههای MT بوده است. تأکید بر پاسخهای فاز از این حقیقت ناشی میشود که تودههای رسانای سطحی دامنه مؤلفههای تانسور امپدانس مربوط به ساختارهای عمیقتر را مغشوش و استنتاج از پاسخهای دامنه (مقاومتویژه) را مشکل میسازند. این در شرایطی است که پاسخهای فازی، تانسور فاز، تحت تأثیر حضور این تودهها قرار نمیگیرند. اما پاسخ فازی MT مربوط به نیمفضایی با رساناییویژه همگن ولی ناهمسانگرد مستقل از جهت قطبش است و هیچگونه جدایش فازی رخ نمیدهد. با استفاده از مدلهای ساده ناهمسانگردی یکُبعدی و دوبُعدی نشان میدهیم که جدایش فازی دادههای MT در نتیجه تغییرات مکانی یا گرادیان رساناییویژه ایجاد شدهاند و به خواص عمده ذاتی تانسور رساناییویژه بستگی ندارند و از اینجهت اساساً با جدایش امواج برشی که در تحقیقات ناهمسانگردی کشسانی مورد استفاده قرارمیگیرند، متفاوت هستند.
جدایش فازی,مگنتوتلوریک,ناهمسانگردی الکتریکی,واپیچش گالوانیکی
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21982.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21982_4815069827c34afec6b4d29cc1086c84.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
36
3
2010
11
22
راستیآزمایی پیشبینی بارش مدل منطقهای MM5 روی ایران
FA
اکرم
هدایتی دزفولی
مربی، پژوهشگاه هواشناسی و علوم جو، سازمان هواشناسی کشور، تهران، ایران
hedayati@irimet.net
مجید
آزادی
0000-0002-5991-9703
استادیار، پژوهشگاه هواشناسی و علوم جو، سازمان هواشناسی کشور، تهران، ایران
azadi68@hotmail.com
در کشور ایران استفاده عملیاتی و تحقیقاتی از مدلهای منطقهای پیشبینی عددی وضع هوا در چند سال اخیر متداول شده است. با وجود این هنوز تحقیقی برای راستی آزمایی این پیشبینیها با استفاده از روشهای آماری صورت نگرفته است. با توجه به اهمیت راستی آزمایی خروجی مدل، در این تحقیق، سعی بر آن است تا خروجیهای بارش مدل MM5 را در مناطق گوناگون ایران در یک فصل زمستان (اول دسامبر 2004 لغایت 31 مارس 2005) راستی آزمایی کنیم. با این تحقیق، میزان دقت و صحت خروجی این مدل و در نتیجه کارایی مدل برای مناطق گوناگون ایران در پیشبینیهای تا 72 ساعته بررسی و ارزیابی میشود، که در این صورت این امکان داده میشود تا با آگاهی بیشتر، نتایج مدل را به کار بست. در این بررسی ابتدا مدل یادشده برای فصل زمستان سال 1383 برای به دست آوردن پیشبینیهای 24، 48 و 72 ساعته اجرا و سپس بارندگی تجمعی 24 ساعته در پیشبینیهای 24 تا 72 ساعته برای همة ایستگاههای هواشناسی همدیدی با مقادیر متناظر دیدبانی مقایسه میشود. با در نظر گرفتن ویژگیهای ناهمواری، اقلیمی و میانگین بارش، کشور ایران به 9 منطقه تقسیم شده و فرایند راستیآزمایی برای هر منطقه به طور جداگانه، به انجام میرسد. با در نظر گرفتن آستانههایی برای بارش و تشکیل جدول توافقی برای وقوع یا نبود بارش و نیز جدولهای توافقی چندگانه برای آستانههای متفاوت بارش، امتیازهای مهارتی مدل برای بارش با استفاده از این جداول محاسبه و نتایج نهایی از جمعبندی تحلیلهای صورت گرفته برای هر منطقه بهدست میآید. نتایج نشان میدهد که مهارت مدل در پیشبینی بارش برای آستانههای بارش بسیار کم (=>1/0) و یا زیاد (10<) میلیمتر در 24 ساعت بیشتر است بهطوریکه برای آستانههای کمبارش در مناطق جنوبی و برای آستانههای زیادبارش در مناطق شمالی و مرتفع کشور خروجی مدل دارای دقت بیشتری برخوردار است. در تحلیل ارزش اقتصادی پیشبینی، نتایج نشان داد که ارزش اقتصادی نسبی پیشبینیهای 24 و 48 ساعته حدود 70 درصد و برای آستانههای بارش، درحالت کلی 65 درصد است.
ارزش اقتصادی پیشبینی,امتیاز مهارتی,جدول توافقی,راستی آزمایی پیش بینی بارش,مدل منطقهای MM5
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21983.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21983_a95cbfaafa64d129c87e09d79517e3d7.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
36
3
2010
11
22
بررسی انرژتیک ارتباط نوسان اطلس شمالی (NAO) و گردش بزرگمقیاس وردسپهر در جنوب غرب آسیا
FA
محمدعلی
نصراصفهانی
0000-0001-6249-3355
دانشجوی دکتری هواشناسی، گروه فیزیک فضا، مؤسسة ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
mnasr@sku.ac.ir
فرهنگ
احمدیگیوی
استادیار، گروه فیزیک فضا، مؤسسة ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
16615968
علیرضا
محبالحجه
دانشیار، گروه فیزیک فضا، مؤسسة ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
amoheb3@ut.ac.ir
تغییر انرژی جنبشی پیچکی با زمان متأثر از چندین عامل واداشت نظیر همگرایی شار آزمینگرد، همگرایی شار کل انرژی، تبدیل کژفشاری و تبدیل فشاروردی است. در این تحقیق با استفاده از دادههای بازتحلیل NCEP/NCAR توزیع میانگین همادی این عوامل واداشت همراه با تولید انرژی پتانسیل در دسترس پیچکی در ماههای بحرانی مثبت و منفی نوسان اطلس شمالی (NAO) در ناحیة مدیترانه و خاورمیانه بررسی شده است. ازآنجاکه در میانگینگیری زمانی جملات واداشت، بخشی از مقادیر مثبت و منفی با یکدیگر خنثی میشوند، علاوه بر میانگینگیری کلی، به طور جداگانه میانگین مقادیر مثبت و منفی این جملات نیز محاسبه و تفسیر شده است.
نتایج نشان میدهد که میانگین انرژی جنبشی پیچکی در ناحیهی مدیترانه در دو فاز NAO تفاوت چندانی ندارد، ولی با حرکت به سمت شرق، مقدار آن در فاز مثبت زیادتر میشود. همچنین بزرگی همة جملات محاسبه شده در فاز مثبت در این ناحیه، بیشتر از فاز منفی است. جملة تبدیل کژفشاری در عرضهای بالاتر دارای مقادیر بیشتری است ولی در نواحی جنب حارهای، جملة تبدیل فشاروردی چیره است. بیشینة مقادیر این جمله در شمال محور جت جنب حاره به صورت دو سلول مجزا در غرب ایران و مرکز مدیترانه قرار گرفته و کمینة آن در جنوب محور جت و روی دریای سرخ دیده میشود، بهگونهایکه بزرگی همة این مراکز در فاز مثبت بزرگتر از فاز منفی است.
بردار شار انرژی نشاندهندة انتقال انرژی از غرب اقیانوس اطلس و شمال اروپا به ناحیة مدیترانه است که در فاز مثبت مقدار آن کمتر است. در مرکز دریای مدیترانه، ناحیة واگرای انرژی دیده میشود و مقدار آن در فاز مثبت به مراتب بزرگتر از فاز منفی است. وجود ناحیة واگرایی در این ناحیه نشانگر وجود یک منبع قوی انرژی جنبشی پیچکی در این ناحیه است. جهت بردارهای شار آزمینگرد نیز نشانگر انتقال انرژی از این ناحیه به سمت جنوب شرق است، بهطوریکه در فاز مثبت یک ناحیة همگرا روی دریای سرخ و شمال شرق افریقا به روشنی دیده میشود. بزرگی این ناحیة همگرا در فاز مثبت بیش از فاز منفی است و میتواند دلیل تشدید جت جنب حاره در فاز مثبت باشد. همچنین از الگوی جملة تولید کژفشاری چنین بر میآید که ارتباط منطقة چرخندزای مدیترانه با مسیر توفان اطلس در فاز مثبت NAO ضعیفتر است.
تبدیل فشاروردی,تبدیل کژفشاری,جریانهای جتی,خاورمیانه,شار انرژی,نوسان اطلس شمالی
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21984.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21984_8fa4619cec35e9b181dcaf5cb8387ce3.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
36
3
2010
11
22
حل عددی مسئله تنظیم راسبی غیرخطی ناپایای دوبُعدی با استفاده از روش فشرده مککورمک مرتبه چهارم
FA
سرمد
قادر
0000-0001-9666-5493
استادیار، گروه فیزیک فضا، مؤسسة ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
sghader@ut.ac.ir
عباسعلی
علی اکبری بیدختی
0000-0003-4841-2218
استاد، گروه فیزیک فضا، مؤسسة ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
bidokhti@ut.ac.ir
سعید
فلاحت
دانشجوی کارشناسی ارشد ژئوفیزیک، گروه فیزیک فضا، مؤسسة ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
falahat@mailanator.com
در این مقاله حل عددی مسئله تنظیم راسبی غیرخطی ناپایا که یکی از فرایندهای مهم دینامیکی در جوّ و اقیانوس است، در دو حالت یکبُعدی و دوبُعدی با استفاده از روش فشرده مککورمک مرتبه چهارم ارائه میشود. ابتدا به نحوه و چگونگی بهدست آوردن روابط این روش اشاره میشود. سپس برای بررسی عملکرد این روش در مقایسه با روشهای مرتبه دوم مرکزی، مککورمک مرتبه دوم و فشرده مرتبه چهارم از دو معادله مدل که دارای حلهای تحلیلی هستند، استفاده میشود. نتایج، عملکرد دقیقتر روش فشرده مککورمک را بهویژه هنگامیکه میدان حل با ناپیوستگی همراه باشد، نشان میدهد. برای معادله مدل غیرخطی و برای میدان همراه با ناپیوستگی نتایج نشان میدهند که روش فشرده مرتبه چهارم مرکزی برای کنترل نوسانات اطراف ناپیوستگی، نیاز به استفاده از پالایه فشرده مکانی دارد، درصورتیکه در روش فشرده مککورمک جوابها با توجه به ماهیت دونقطهای روش پیشگفته، با دقت بیشتر و بدون نیاز به استفاده از پالایه مکانی بهدست میآیند. در ادامه نتایج مربوط به حل مسئله تنظیم راسبی غیرخطی ناپایا برای شرایط اولیه همراه با ناپیوستگی و برای حالتهای متفاوت آورده شده است. نتایج بهدست آمده توانایی این روش را برای استفاده در مدلهای پیشبینی عددی وضع هوا برای پدیدههای جبههای نشان میدهند.
تنظیم راسبی غیرخطی,دقت عددی,روش فشرده مککورمک
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21985.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21985_d0c261de80853d5a1d4a830a8e456fdd.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
36
3
2010
11
22
استفاده از روش سونداژ تغییرات مغناطیسی در به تصویر کشیدن ساختار رسانایی عمیق زونار بخیه ترانس-یوروپین
FA
بنفشه
حبیبیان دهکردی
دانشجوی دکتری ژئوفیزیک، گروه فیزیک زمین، مؤسسة ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
بهروز
اسکویی
استادیار، گروه فیزیک زمین، مؤسسة ژئوفیزیک، دانشگاه تهران، ایران
boskooi2@ut.ac.ir
هاینریش
براسه
استاد، دانشکده علوم زمین، دانشگاه برلین، آلمان
brasse@mailanator.com
در این تحقیق، مدل مقاومت ویژه زونار بخیه ترانس-یوروپین، براساس اندازهگیریهای مگنتوتلوریک در امتداد یک نیمرخ 400 کیلومتری با جهتگیری شمال شرقی شامل 38 ایستگاه مشاهده بهدست میآید. بعد از تحلیل ابعادی و تعیین استرایک، همه توابع تبدیل مگنتوتلوریک و سونداژ تغییرات مغناطیسی حول استرایک تعیین شده چرخانده شده و وارونسازی دوبُعدی بر آنها اعمال میشود. نتایج، وجود یک پوشش رسوبی ضخیم و ناهمگنیهای رسانایی متعدد در پوسته و گوشته بالایی را نشان میدهد.
زونار بخیه ترانس-یوروپین (Trans-European Suture Zone: TESZ) مهمترین مزر زمینساختی اروپا است که با بیش از 2000 کیلومتر طول، از دریای شمال تا دریای سیاه امتداد دارد و کراتن اروپای شرقی (East European Craton: EEC) را از سکوی پالئوزوئیک (Paleozoic Platform: PP) اروپای غربی و مرکزی جدا میکند (فاراو، 1999). تحقیقات ژئوفیزیکی در این منطقه، اغلب بر استفاده از روشهای لرزهای متمرکز بوده است؛ با وجود این، روشهای سونداژ مگنتوتلوریک
(Magnetoteluric: MT) و تغییرات مغناطیسی(Magnetvariational: MV) را میتوان برای استنباط توزیع رسانایی الکتریکی پوسته و گوشته بالایی و درک بهتر ساختارهای ژئوالکتریکی بهکار برد.
طرح چندملیتی EMTESZ-Pomerania با هدف بررسی جزئیات این منطقه طراحی شد و در خلال آزمایشهای میدانی متعدد آن، اندازهگیریهای مگنتوتلوریک بلند دوره با استفاده از دستگاههایی که بهطور همزمان کار میکردند، صورت گرفت. با اِعمال کُدهای پردازش مقاوم بر دادههای برداشت شده در محدوده دوره 20000-10 ثانیه، همه توابع تبدیل ممکن محاسبه شدند (براسه و همکاران، 2006).
پاسخهای مغناطیسی بینایستگاهی را میتوان درحکم بخش مهمی از توابع تبدیل در نظر گرفت که با اثرات غیرالقایی واپیچیده نمیشوند. علاوهبرآن روی مرکز رسانا بیشترین مقدار را دارند؛ برخلاف تیپر که کمترین مقدار را نشان میدهد (وارنتسوف، 2005).
قابل ذکر است که مدل مقاومت ویژه برای نیمرخ در نظر گرفته شده در این تحقیق، از طریق وارونسازی دادههای محلی مگنتوتلوریک بهدست آمده و عرضه شده است (ارنست و همکاران، 2008) و هدف اصلی این تحقیق، وارد کردن دادههای مغناطیسی بینایستگاهی در مدلسازی با استفاده از الگوریتم وارونسازی دوبُعدی ربک (سیریپن واراپرن و اگبرت، 2000) به منظور بهبود قدرت تفکیک نتایج است.
تجزیه و تحلیل و مدلسازی دادهها: در روش مگنتوتلوریک رابطه بین مولفههای تغییرات میدان الکترومغناطیسی اندازهگیری شده در سطح زمین برای تعیین توزیع رسانایی در زیر سطح بهکار میرود. مجموعه توابع تبدیل محاسبه شده در حالت معمول، شامل تانسور محلی امپدانس و بردار تیپر میشود و این مجموعه را میتوان با محاسبه پاسخهای مغناطیسی بینایستگاهی بسط داد:
(1)
که H معرف میدان مغناطیسی و و بیانگر موقعیت ایستگاههای مشاهده و مرجع هستند. امپدانس معمولاً به شکل دو پارامتر مقاومت ویژه ظاهری و فاز و تیپر به شکل بردار القا نمایش داده می شود. بردارهای آشفتگی را نیز میتوان درحکم مکمل بردارهای القا از روی عناصر تانسور مغناطیسی تعریف کرد. چرخش پادساعتگرد این بردارها به اندازه 90 درجه، تصویری از جهت و شدت میدان جریان نابهنجار را بهدست میدهد (اشموکر، 1970). با اعمال بسطی از طرحواره سوئیفت بر تانسور مغناطیسی افقی و کمینه کردن عناصر قطر فرعی، آزیموت 60 درجه به سمت شمال غربی بهمنزلة راستای استرایک برآورد و همه توابع تبدیل حول این آزیموت چرخانده می شوند. برای ارزیابی ابعاد دادهها، پارامتر اسکیو برای پاسخهای مغناطیسی بینایستگاهی محاسبه میشود و با وجود مشاهده برخی اثرات سهبُعدی در لبههای جنوب غربی نیمرخ بهطور کلی مقادیر کم آن مدلسازی دوبُعدی را برای این مجموعه داده توجیه میکند.
یک نسخه تعمیم یافته از الگوریتم ربک که پاسخهای مغناطیسی بینایستگاهی را نیز در بر میگیرد (زویر، 2002)، برای وارونسازی دوبُعدی اعمال شد. هشت مولفه دادهها شامل مقاومت ویژه ظاهری و فاز برای دو قطبش، بخشهای حقیقی و موهومی تیپر و تانسور مغناطیسی میشوند. ربک تنها بیهنجاریهای اصلی و ساختارهای شبه قائم را بدون جزئیات آشکار میکند (پوشکارف و همکاران، 2007). حساسیت مولفههای گوناگون داده به ساختارهای رسانا و مقاوم، افقی و قائم و اثرات سهبُعدی کاملاً وابسته به مورد است (سیریپن واراپرن و همکاران، 2005). مقطع مقاومت ویژه نهایی، یک رولایه رسانا با ضخامت متغیر مربوط به لایه هایی از شیل را نشان میدهد که در مرکز بسیار نازک میشود. همچنین یک ساختار رسانای ناپیوسته در عمق پوسته پایینی آشکار شده که احتمالا ناشی از رسوبات دگرگون شده یا سیالهای نمکی است. تودههای مقاومی هم در عمق گوشته بالایی در دو انتهای نیمرخ ظاهر شدهاند که در زیر کراتن دارای مقاومت و گسترش عمقی بیشتر و معرف حالت شیبدار استنوسفر است که با تحقیقات لرزهای تطابق دارد. ساختار رسانای ظاهر شده در عمق حدود 50 کیلومتری به خوبی تفکیک نشده و آن را میتوان حاصل وجود اثرات سهبُعدی در مرحله وارونسازی دوبعدی دانست (گارسیا و همکاران، 1999). میزان برازش دادهها بین دادههای مشاهده و محاسبه شده نیز سازگاری قابل قبولی را نشان میدهد.
براساس نتایج تعیین استرایک مجموعه کامل توابع تبدیل ایجاد و با توجه به نتایج تحلیل ابعادی، وارونسازی دوبُعدی بر همه مولفههای داده اعمال شد. از تناوبهای بلندتر از 20000 ثانیه به دلیل وجود اثرات منبع (سوکولووا و همکاران، 2004) صرفنظر شد. ترکیب کردن پاسخهای مغناطیسی بینایستگاهی با سایر توابع تبدیل، کارایی آنها را در تفکیک کردن ساختارهای عمیق تایید میکند؛ بااین حال وقوع برخی خطاها مانند رفتار سهبُعدی و فقدان ایستگاه مرجع روی یک ساختار یکبُعدی واقعی، استفاده موثر از آن را به چالش میکشد.
سه بخش اصلی و بخیه عمیق بین EEC و PP را روی مدل به وضوح میتوان مشاهده کرد. کراتن دارای یک ساختار زمینشناسی ساده است که ضخامت رسوبات آن به سمت شمال شرقی کاهش و مقاومت ویژه آن با عمق افزایش مییابد و منعکسکننده پیسنگ بلوری است. منطقه PP هم دارای ساختار نسبتا همگن است ولی رسوبات آن ضخیمتر و پیسنگ آن دارای سختی کمتر و بنابراین مقاومت ویژه کمتر است. پیچیدهترین ساختارها در مرکز نیمرخ در TESZ موجود است و تاریخچه زمینساختی آن را نشان میدهد. نتایج به وضوح موید این مطلب است که TESZ به ناهنجاریهای رسانایی قابلِملاحظهای در پوسته و گوشته بالایی منجر شده است که در این مقاله از هم تفکیک شدهاند.
زونار بخیه ترانس-یوروپین,سونداژهای مگنتوتلوریک و تغییرات مغناطیسی,وارونسازی دوبُعدی.
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21986.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_21986_33cf0ec8e4e4910aeac341387d1b6d81.pdf