موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
مقایسه روشهای معکوسسازی تعمیمیافته و روش پوجول در تعیین مقیاس بزرگی محلی (ML) برای البرز مرکزی
1
11
FA
رضا
امامی
کارشناس ارشد ژئوفیزیک- زلزلهشناسی، گروه فیزیک زمین، موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
رضا
رضایی
کارشناس ارشد ژئوفیزیک- زلزلهشناسی، گروه فیزیک زمین، موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
مهدی
رضاپور
دانشیار، گروه فیزیک زمین، موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
10.22059/jesphys.2013.35178
روشهای گوناگون معکوسسازی بهمنظور بهدست آوردن رابطه تصحیح تجربی در تعیین مقیاس بزرگی محلی (M<sub>L</sub>) وجود دارد. در این تحقیق از دو روش پارامتریک معکوسسازی تعمیمیافته (Generalized Inversion) و روش پوجول (Pujol’s method) برای بهدست آوردن منحنی تضعیف تجربی استفاده کردیم. تفاوت این دو روش در مراحل بهدست آوردن پارامترهای مورد نیاز است. چون در روش معکوسسازی تعمیمیافته برای تعیین این مقیاس، مقادیر بزرگی زمینلرزه، تصحیح ایستگاهها و مقادیر واسنجی (کالیبراسیون) (مرتبط با پدیده گسترش هندسی و تضعیف ناکشسان) که منعکسکننده تغییرات دامنه به عنوان تابعی از فاصله هستند، بهطور همزمان تعیین میشوند، در نتیجه مقادیر بزرگی و تصحیحات ایستگاهی سرشکن (trade off) میشوند درحالیکه در روش پوجول (2003) تصحیحات ایستگاهی جدا و قبل از پارامترهای دیگر محاسبه میشود. در این تحقیق بهمنظور مقایسه این دو روش، از حجم عظیمی داده که شامل 62523 لرزهنگاشت (waveform) مربوط به 3889 زمینلرزه که با شبکههای لرزهنگاری تهران، سمنان و ساری در محدوده جغرافیایی 48 تا 55 درجه طول شرقی و 34 تا 38 درجه عرض شمالی در بازه زمانی 2 مارس 1997 تا 13 مارس 2011 ثبت شدهاند، استفاده شد. در مقایسه تصحیحات ایستگاهی بهدست آمده از دو روش بیشترین اختلاف در ایستگاه تهران برابر با 054/0 و کمترین اختلاف در ایستگاه آلاشت برابر با صفر و اختلافی برابر با 074/0 و 0007/0 بهترتیب در مقادیر ضرایب n وk بهدست آمد. درنهایت تابعهای تصحیح تجربی آن از روشهای معکوسسازی تعمیمیافته و پوجول بهدست آمد.
روشمعکوسسازی تعمیمیافته,روش پوجول,بزرگی محلی (ML),منحنی تضعیف تجربی,البرز مرکزی
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35178.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35178_7c1216a2220441a3cd55472f7ca26408.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
استفاده از رخشانی نوری پس از فروسرخ، بهمنظور اندازهگیری نرخ لغزش گسل گوک
13
28
FA
مرتضی
فتاحی
استادیار، گروه فیزیک زمین، موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
mfattahi2@ut.ac.ir
نسرین
کریمی موید
دانش آموخته کارشناسی ارشد ژئوفیزیک، گروه فیزیک زمین، موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
ریچارد
واکر
استادیار، دپارتمان علوم زمین، دانشگاه آکسفورد، انگلستان
walker@mailanator.com
مرتضی
طالبیان
استادیار، پژوهشکده علوم زمین، سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور، تهران، ایران
talebian@mailanator.com
10.22059/jesphys.2013.35179
گسل امتدادلغز راستگرد گوک با طولی بیش از 150 کیلومتر، طی سالهای 1981 تا 1998 پنج زلزله مخرب تولید کرده است. این زلزلهها مجموعا موجب شکافته شدن 100 کیلومتر بخش شمالی این گسل شدند. سایت مورد بررسی در این تحقیق، گلباف جنوبی است، که در انتهای جنوبی بخش شمالی گسل واقع شده است. بهمنظور برآورد خطر زلزله ناشی از یک گسل منفرد، آگاهی از نرخ لغزش آن گسل میتواند کمککننده باشد. جهت تعیین نرخ لغزش، به دو پارامتر جابهجایی و مدت زمان رویداد آن جابهجایی نیاز داریم. طی عملیات صحرایی میزان کل جابهجایی روی گسل گوک حدود 30 متر اندازهگیری شد. یکی از بهترین روشهای تعیین نرخ لغزش، استفاده از سنیابی رسوبات با بهکارگیری رخشانی (لومینسانس) برانگیخته نوری (OSL) است. از این رو به دو پارامتر دُزمعادل دُزطبیعی و دُزسالانه نیاز است تا بتوان به روش رخشانی، سن نمونهها را بهدست آورد. بهمنظور اندازهگیری دُزمعادل از روش SAR استفاده شد. در این روش ضروری است تا ابتدا توانایی روش برای اندازهگیری و تصحیح تغییر حساسیت در اثر دُز، گرما و نور بررسی شود. همچنین لازم است تا با اجرای آزمایشهایی میزان پیشگرمای مناسب و توانایی روش SAR برای بازیابی دُز مشخصی که در آزمایشگاه به نمونه داده میشود بررسی شود. با استفاده از آزمایشهای صورت گرفته، بهترین دما برای پیشگرما<sup>°</sup>C 240و <sup>°</sup>C280 انتخاب شد. در این بررسی دُزمعادل دُزطبیعی نمونههای برداشت شده با تحلیل دادهها در برنامه آنالیست به روش بافتنگار (هیستوگرام) محاسبه شد. براساس نتایج بهدست آمده از این برنامه، آخرین دوران رسوبگذاری 2500 -5۴00 سال و نرخ لغزش گسل گوک در سطح حدود 5/5-۷/۱ میلیمتر در سال بهدست آمد که بیش از نرخ لغزش برآورد شده از سنیابی به روش رادیوکربن است. اگر فرض کنیم که نوعا در هر زلزله 3 متر لغزش رخ دهد، بیشینه دوره بازگشت بین زلزلهها با توجه به نرخ لغزش بهدست آمده تقریبا 280-5۴۰ سال خواهد بود.
گسل گوک,نرخ لغزش,رخشانی نوری
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35179.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35179_4ef1a243c4c4c300938e1c5937e8c421.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
برآورد زمان رسید نسبی فازهای متفاوت امواج زلزله با استفاده از روش منظمسازی تغییر کلی (Total variation)
29
38
FA
فاطمه
روستائی
دانش آموخته ژئوفیزیک، گروه فیزیک زمین، موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
علی
غلامی
استادیار، گروه فیزیک زمین، موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
91577787
احمد
سدید خوی
استادیار، گروه فیزیک زمین، موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
10.22059/jesphys.2013.35182
در این مقاله یک الگوریتم واهمامیخت کور با استفاده از روش منظمسازی تغییر کلی (TV)، بهمنظور خوانش بسیاردقیقتر زمان رسید نسبی فازهای متفاوت امواج زلزله بهکار گرفته شده است. در این روش اثر چشمه و تضعیف بهصورت تابعی گاوسی در نظر گرفته شده و همراه با زمان رسید فازهای متفاوت برآورد میشود. بهجای روش نرم-1 مرسوم برای TV در مقاله از تابع پتانسیل تنککنندهتر ، برای واضحتر کردن زمان رسید فازها استفاده میشود. اهمیت این موضوع در آن است که زمان رسیدها در شناسایی ساختار درونی زمین مورد استفاده قرار میگیرند. برای مثال میتوان اطلاعات کلی و اولیه در مورد ساختار لایه مرزی هسته-گوشته (CMB) را با استفاده از اختلاف زمان رسید دو فاز SKS و SPdKS حاصل از زمینلرزههای عمیق ثبت شده با یک شبکه لرزهنگاری باند پهن بهدست آورد. بهمنظور محاسبه اختلاف زمان رسید این دو فاز، ابتدا تابع زمانی چشمه برآورد میشود. سپس مسئله وارون با استفاده از الگوریتم منظمسازی TV حل و روش روی دادههای مصنوعی و واقعی اعمال شد. در داده مصنوعی تولید شده، از یک زلزله فرضی در عمق 500 کیلومتر استفاده شد، که ایستگاههای گیرنده این زمینلرزه از فاصله 90 تا 115 درجه با فاصله یک درجه از یکدیگر در نظر گرفته شدهاند. داده واقعی مورد استفاده در این تحقیق مربوط به زلزلهای با کانون عمیق در جنوب امریکا به بزرگی است که در تاریخ 12 می 2000 رخ داده و در 30 ایستگاه باند پهن در اروپا ثبت شده است.
واهمامیخت,زمان رسید,TV,فاز SKS,فاز,SPdKS,الگوریتم IRLS
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35182.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35182_ac6fa9e78d48502e0c51e85acadff8ed.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
برآورد تکمرحلهای تخلخل با استفاده از الگوریتم وارونسازی تصادفی در یکی از میادین هیدروکربنی جنوب غرب ایران
39
49
FA
مصطفی
عباسی
دانشجوی کارشناسی ارشد ژئوفیزیک، گروه فیزیک زمین، مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
محمدعلی
ریاحی
دانشیار، گروه فیزیک زمین، مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
52515757
10.22059/jesphys.2013.35183
در لرزهشناسی، تبدیل دادههای لـرزهای به پارامترهای کشسان را با عنوان مسائل وارون دستهبندی میکنند. در حال حاضر، از جمله رایجترین روشهای وارونسازی، روشهای مبتنی بر مدل و روشهای مبتنی بر بهینه سازی است. این روشها که معمولاً آنها را روشهای قطعی مینامند، دارای دو مشکل اساسی هستند؛ اول اینکه تفکیکپذیری آنها کم و در حد تفکیکپذیری دادههای لرزهای است و دوم اینکه برآوردی از میزان عدم قطعیت در وارونسازی بهدست نمیدهد. خروجی روشهای قطعی معمولاً یک برآورد نسبتاً هموار از مقاومت صوتی است. برای رفع این مشکلات از روش جدیدی در وارونسازی استفاده شد که با نام روشهای تصادفی شناخته میشوند. مزیت روشهای تصادفی این است که نه تنها بسامدهای کمتر و بیشتر از طیف بسامدی لرزهای را در خود جای میدهد، بلکه با تولید مجموعهای از رخدادها (Realizations) امکان بررسی عدم قطعیت در محاسبات و برآوردها را نیز فراهم میآورد. اما در این تحقیق با اِعمال تغییراتی در الگوریتم روش موردنظر، از این روش برای محاسبه تکمرحلهای تخلخل استفاده شده است که نتایج حاصل از آن، انطباق قابلقبولی با دادههای تخلخل نگارهای چاه دارد.
وارونسازی لرزهای,وارونسازی تصادفی,شبیهسازی زمینآماری,مقاومت صوتی,تخلخل
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35183.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35183_41fe94ce1a4ac4cc5a7e3adfd7b97798.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
پالایش دادههای پتانسیلی گریس (GRACE) برای تعیین تغییرات میدان گرانی با استفاده از روش پایدارسازی تیخونوف تعمیمیافته در زیرفضای سوبولف
51
77
FA
عبدالرضا
صفری
دانشیار، گروه مهندسی نقشه برداری، پردیس دانشکده¬های فنی دانشگاه تهران، ایران
16752349
محمدعلی
شریفی
0000-0003-0745-4147
استادیار، گروه مهندسی نقشه¬برداری، پردیس دانشکده¬های فنی دانشگاه تهران، ایران
sharifi@ut.ac.ir
حمیدرضا
باقری
دانشجوی کارشناسی ارشد ژئودزی گروه مهندسی نقشه¬برداری، پردیس دانشکده¬های فنی دانشگاه تهران، ایران
یحیی
الله توکلی
دانشجوی دکتری ژئودزی گروه مهندسی نقشه¬برداری، پردیس دانشکده¬های فنی دانشگاه تهران، ایران
10.22059/jesphys.2013.35185
با پرتاب جفتماهواره GRACE (Gravity Recovery And Climate Experiments) در سال 2002، این امکان بهوجود آمد که بتوان تغییرات میدان گرانی را بهصورت ماهیانه را با دقت زیاد و در مقیاس جهانی بهدست آورد. یکی از کاربردهای این مدلهای ماهیانه در بهدست آوردن تغییرات میدان گرانی ناشی از تغییرات جرم سطحی بهعلت پدیدههای هیدرولوژیکی است. اما دادههای پتانسیلی جفتماهواره GRACE دارای نوفهای هستند که با افزایش درجه ضرایب ژئوپتانسیل افزایش مییابد. برای بهدست آوردن مدلهای تغییرات میدان گرانی (جرم سطحی) با استفاده از این دادهها، باید این نوفه را حذف کرد. در این مقاله از دیدگاه مسائل معکوس مسئله کاهش نوفه بررسی شده و از ایده راهبرد پایدارسازی تیخونوف تعمیمیافته در زیرفضای سوبولف برای کاهش نوفه استفاده شده است. برای ارزیابی ایده معرفی شده، در حوزة آبی رودخانه میسیسیپی (Mississippi river basin) از مشاهدات چاههای پیزومتری (Piezometric Wells) و مدل هیدرولوژی GLDAS (Global Land Data Assimilation Systems) و در حوزههای آبی آمازون (Amazon river basin)، آلبانی (Albany River)، سومالی (Somalia)، دانوب (Danube) و چین شمالی (North China) از مشاهدات در محل تخلیه (<em>In-situ</em> Run off) و دادههای واگرایی شار رطوبت (Moisture flux divergence) مشاهداتی با ابزاری مانند رادیوسوند (Radiosonde) و یا مدلهای آبهواشناسی (Hydro-Meteorology models)، استفاده شده است. ارزیابی نتایج نشاندهندۀ عملکرد مناسب روش عرضه شده بود و نتیجه بهدست آمده از طریقراهبرد پایدارسازی «تیخونوف تعمیمیافته در زیرفضای سوبولف (Generalized Tikhonov in Sobolev Subspace) » نتایج بهتری نسبت به سایر روشها بهدست میدهد.
مدل تغییرات جرم سطحی,نوفه,بسط مقدار منفرد,پایدارسازی,تیخونوف تعمیمیافته,زیرفضای سوبولف
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35185.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35185_8b9949e1c4306b15aac89bbfcd30e572.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
برآورد عمق و نوع تودههای مولد بیهنجاری مغناطیسی با استفاده از تلفیق تابعهای ویژه سیگنال تحلیلی و اویلر واهمامیخت
79
94
FA
کمال
علمدار
دانشجوی دکتری اکتشاف معدن، دانشکده معدن، نفت و ژئوفیزیک، دانشگاه صنعتی شاهرود، ایران
kamal.alamdar2@gmail.com
ابوالقاسم
کامکار روحانی
دانشیار، دانشکده معدن، نفت و ژئوفیزیک، دانشگاه صنعتی شاهرود، ایران
kamkarrouhani@yahoo.com
عبدالحمید
انصاری
دانشیار، دانشکده مهندسی معدن و متالورژی، دانشگاه یزد، ایران
a.ansari@mailanator.com
10.22059/jesphys.2013.35187
تابعهای ویژه اویلر و سیگنال تحلیلی نقش اساسی در تفسیر خودکار دادههای میدان پتانسیل بهویژه دادههای مغناطیسسنجی ایفا میکنند. در این مقاله با ترکیب این دو تابع روشی خودکار برای تفسیر دادههای مغناطیسسنجی دو و سهبُعدی عرضه شده است. با این روش هر دو عمق و شاخص ساختاری (نوع توده) مربوط به تودههای زیرسطحی برآورد میشود. معادله نهایی از جایگذای مشتقات معادله اویلر در تابع سیگنال تحلیلی حاصل میشود. این روش روی دادههای مغناطیسی مصنوعی مدلهای گوناگون و در اعماق متفاوت به کار برده شده است و در همة موارد، نتایج قابلقبولی را بهدست داده است. همچنین این روش روی دادههای مغناطیس هوایی فلات ییلگارن استرالیای غربی به کار رفته که منجر به بارزسازی دایکهای موجود شده است. ضمناً این روش با موفقیت روی داههای مغناطیسسنجی زمینی نیمرخی در معدن سنگ آهن مرکزی ایران (بافق) به کار رفته و نتایج آن با استفاده از مدلسازی معکوس صحتسنجی شده است.
اویلر,سیگنال تحلیلی,میدان پتانسیل,ییلگارن,سنگ آهن ایران مرکزی,مدلسازی معکوس
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35187.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35187_ecf0c4de58edc4278c4e6a8754297d54.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
بررسی علل زایش دریاچه هویر (البرز مرکزی) براساس دادههای مگنتوتلوریک
95
110
FA
بهروز
اسکویی
استادیار، گروه فیزیک زمین، مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
boskooi2@ut.ac.ir
صفیه
امیدیان
دانشجوی دکتری، گروه زمینشناسی، دانشگاه سیستان و بلوچستان، ایران
omidian@mailanator.com
10.22059/jesphys.2013.35190
در این تحقیق با استفاده از روش مگنتوتلوریک به بررسی ساختار زیرسطحی دریاچه هویر واقع در جنوب شرقی آتشفشان دماوند پرداخته شده است. دو فرض برای ایجاد دریاچه هویر وجود دارد. این دو فرض عبارتاند از: ایجاد دریاچه هویر در قالب فعالیتهای یخچالهای کواترنری در نتیجه حرکت و ذوب شدن آنها و دیگری فعالیت گسل مشا. بهاینمنظور شواهد ژئوفیزیکی و زمینشناسی مرتبط با تحقیقات صحرایی برای یافتن پاسخی منطقی در این مورد به کار گرفته شد. یک نیمرخ مگنتوتلوریک با امتداد شمالی- جنوبی در زیر دریاچه هویر طراحی شد. پس از برداشت، پردازش و وارونسازی دوبُعدی دادهها با توجه به مدل دوبُعدی بهدست آمد و همچنین شواهد زمینشناسی و زمینساختی منطقه، وجود یک توده کمتر مقاوم با مقاومت ویژه حدود 60 اهممتر در قسمت جنوبی دریاچه مشخص شد. عمق تا سطح این توده تقریباً 500 متر و عمق پایین آن حدود 4500 متر تشخیص داده شد. به نظر میرسد که دلیل وجود این توده کمتر مقاوم نزدیکی این ناحیه، از یکسو به زون خُرد شده گسل مشا و فعالیت گسلهای جانبی ناشی از آن مربوط و ازسویدیگر وجود آثار خُردشدگی ناشی از حرکت و ذوب یخچالهای کواترنری است. در قسمت شمال این نیمرخ (نزدیک دریاچه)، توده مقاومی با مقاومت ویژه حدود 1000 اهممتر در عمق 300 متری با ضخامت حدود 400 متر شناسایی شد که احتمالا مربوط به سازند مبارک و جیرود تفکیک نشده و سازنده پیسنگ دریاچه است.
البرز مرکزی,دریاچه هویر,زون خُرد شده,گسل مشا,مگنتوتلوریک
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35190.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35190_4b7049ca2cec82e437caa6d8d69495a0.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
بهکارگیری مدل تابشیفرارفتی برای برآورد سرمایش شبانه در یک حوضه محصور به توپوگرافی (حوضه رفسنجان)
111
126
FA
نیلوفر
اکبری مقدم
دانش آموخته کارشناسی ارشد هواشناسی، گروه فیزیک فضا، مؤسسة ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
عباسعلی
علیاکبری بیدختی
استاد، گروه فیزیک فضا، مؤسسة ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
bidokhti3@ut.ac.ir
پرویز
ایراننژاد
دانشیار، گروه فیزیک فضا، مؤسسة ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
piran@yahoo.com
10.22059/jesphys.2013.35192
سرمایش در کف حوضه محصور به توپوگرافی، تابع عوامل متفاوتی است که مهمترین آنها فرایندهای تابشی و فرارفتی محلیِ ناشی از جریانهای زهکشی است. در این پژوهش از مدل بسته هوا برای توصیف شیبباد استفاده شده و با فرض صفر بودن شار گرمای نهان در حوضه موردنظر، اثر شیبباد بر انتقال گرمای محسوس، در آن مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس مدلی عددی برای برآورد میزان سرمایش شبانه در طول یک شب آرام و صاف در حوضه اجرا و توزیع قائم میانگین دمای پتانسیلی و سرعت شیبباد برآورد شد. نتایج نشان میدهد که افت دما در یک عمق ثابت در حوضه مخروطی نسبت به حوضه کاسهای و در حوضه کاسهای نسبت به حوضه هموار و همچنین در حوضههای عمیقتر بیشتر است. همچنین حوضهای با خاک خشک نسبت به حوضهای با خاک مرطوب متحمل سرمایش شبانه بیشتری میشود و بیشترین عامل مؤثر در دمای صبح روز بعد مقدار دمای پتانسیلی اولیه در هنگام عصر، ارزیابی شد.
برای راستیآزمایی نتایج مدل، حوضه آیزو (واقع در کشور ژاپن) و برای پیشبینی سرمایش شبانه بر اثر آن، حوضه رفسنجان (واقع در استان کرمان) مورد بررسی قرار گرفت. بررسیها در ماههای انتقالی نشان میدهد که تقریباً در 65 % روزهایی که در عصر آنها دمایی کمتر از C<sup> ˚</sup>5/9 در ایستگاه رفسنجان تجربه شدهاند، دمای هوا در صبح روز بعد به زیر صفر رسیده است.
سرمایش شبانه,فرونشست,حوضه,حوضچه هوای سرد,گرمای محسوس,مدل پیشبینی دما
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35192.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35192_94ecb1c9d0a4930590e94775a933f7b4.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
بررسی روند تغییرات پُرفشار سیبری و تاثیر آن بر میدانهای هواشناختی
در بازه زمانی 1948تا 2008
127
138
FA
معصومه
احمدی حجت
دانشجوی دکتری هواشناسی، گروه هواشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
ahmadihojat@irimo.ir
فرهنگ
احمدی گیوی
0000-0002-9487-4862
دانشیار، گروه فیزیک فضا، موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
ahmadig@ut.ac.ir
سهراب
حجام
دانشیار، گروه هواشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایران
shajam@ut.ac.ir
10.22059/jesphys.2013.35193
یکی از مهمترین سامانههای جوّی در فصل زمستان نیمکره شمالی و در منطقه اوراسیا که نقش مهمی در تغییر کمیتهای جوّی دارد، پُرفشار سیبری است. در این مقاله، روند خطی تغییرات سالانه شدت مرکز این سامانه و تاثیر آن روی برخی از کمیتهای هواشناختی در مناطق فراحارهای نیمکره شمالی در یک دوره 60 ساله (از 1948 تا 2008) با استفاده از دادههای NCEP/NCAR بررسی شد. نتایج نشان میدهد که فشار تراز دریا در مرکز پُرفشار سیبری در ابتدای این دوره با روند ملایم hPa 10/1 در هر دهه تقویت شده، اما از اوایل دهه هفتاد به بعد، با روند hPa 12/0- در هر دهه تضعیف شده است. ضریب همبستگی بین شاخص پُرفشار سیبری و دمای دومتری از سطح زمین در منطقه مرکزی پُرفشار سیبری در طول دوره مورد بررسی برابر با 46/0- است که نشاندهنده روند افزایشی دما با آهنگ 13/0 درجه سلسیوس در هر دهه بر روی این منطقه است. همچنین با محاسبه شاخصهای دورپیوندی، مشاهده میشود که تاثیر این سامانه روی متغیرهای جوّی بسیار فراتر از محدوده استقرار آن است. ارتباط بسیار نزدیک با مانسون زمستانی شرق آسیا، افزایش شرایط مناسب برای چرخندزایی روی دریای مدیترانه و تقویت فرارفت هوای گرم از شمال افریقا تا شرق دریای مدیترانه و از آنجا تا شمال اروپا از جمله این تاثیرات هستند. بهعلاوه، نتایج حاکی از آن است که پُرفشار سیبری یک پدیده محدود به سطوح پایین جوّ نیست و با جریانهای هوا در سطوح فوقانی جوّ نیز در ارتباط است. برای نمونه، میتوان به تقویت جت جنبحارهای در شرق آسیا و دریای مدیترانه، وجود یک قطار موج از شرق اقیانوس اطلس تا غرب اقیانوس آرام به شکل مقادیر مثبت و منفی ضرایب همبستگی بین شاخص پُرفشار سیبری و ارتفاع ژئوپتانسیلی سطوح میانی و بالاتر جوّ اشاره کرد.
شاخص پُرفشار سیبری,روند خطی,دورپیوند,مانسون زمستانی شرق آسیا,جت جنبحارهای
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35193.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35193_5d030eef7247b5d6eb7593d2ff2efa85.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
تعیین ترکیبات جرمی پرتوهای کیهانی با توجه به مؤلفه الکترونی و میونی بالاترین انرژیهای بهمنهای گسترده هوایی
139
143
FA
سمیه
سومندر
کارشناس ارشد فیزیک، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
phsoomandar@gmail.com
سید جلیلالدین
فاطمی
استاد، دانشکده فیزیک، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
fatemij@uk.ac.ir
سعید
دوستمحمدی
دانشجو دکتری فیزیک، دانشگاه شهید باهنر، کرمان، ایران
10.22059/jesphys.2013.35195
بررسی ترکیبات جرمی با انرژیترین پرتوهای کیهانی یکی از چالشهای محققان نجوم ذرهای است. بررسی پرتوهای کیهانی در این حد انرژی، بهعلت شمار بسیار کم آنها، خالی از اشکال نیست. در این پژوهش پارامترهای گوناگون بهمنها از جمله پارامتر عمر، تعداد کل الکترونها ونیز میونها که مقادیر هرکدام از آنها با در نظر گرفتن توزیعهای سطحی الکترونی و میونی رابطه نیشیمورا- کاماتا-گرایزن (NKG) محاسبه شدهاند. بهمنظور تفکیک جرمی بهمنها، مقایسهای از نسبت تعداد کل میونها به الکترونها محاسبه شده که از دادههای تجربی آرایههای یاکوتسک با نتایج شبیهسازی نرمافزار کورسیکا که برای ترکیبات جرمی متفاوت عرضه شده است، استفاده میشود. مقایسه نتایج حاصل از دادههای تجربی با نمودارهای شبیهسازی شده، افزایش ترکیبات جرمی در گسترهی انرژیهای بیشتر از (حدود انرژی اثر قطع <em>GZK</em>) را نسبت به انرژیهای کمتر نشان میدهد. افزایش ترکیبات جرمی پرتوهای کیهانی اولیه با انرژی، دلالت بر منشأ کهکشانی این پرتوها دارد.
پرتو کیهانی,بهمن گسترده هوایی,مولفه میونی,مولفه الکترونی
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35195.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35195_817bd1bec12e72e8d7ad2d53a1bf3ef0.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
ارزیابی پیشبینیهای کوتاهمدت بارش مدل عددی WRF در منطقه ایران
در دوره یکماهه
145
170
FA
فرحناز
تقوی
0000-0003-4399-882X
استادیار، گروه فیزیک فضا، موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
ftaghavi@ut.ac.ir
ابوالفضل
نیستانی
دانش آموخته کارشناسی ارشد هواشناسی، مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
سرمد
قادر
0000-0001-9666-5493
دانشیار، گروه فیزیک فضا، موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، ایران
sghader@ut.ac.ir
10.22059/jesphys.2013.35196
پیشبینی عددی مقدار بارش مانند دیگر کمیتهای هواشناختی در سطح زمین با خطا همراه است و همواره تلاش میشود با بهکارگیری روشهای مناسب، مقدار خطا کاهش یابد. بدینمنظور نیاز به ارزیابی خروجی مدلهای عددی بهمنظور سنجش میزان تطابق بین پیشبینیها و مشاهدات برای انتخاب بهترین حالت وجود دارد. در این تحقیق، روشهایی برای ارزیابی پیشبینیهای بارش کمّی معرفی خواهد شد. شیوه ارزیابی رایج در پیشبینی بارش، روشهای دستهای است که اساسا بر پایه جدولهای توافقی است. مشاهدات <em>X</em> و پیشبینیهای <em>Y</em> به وقایع دو بخشی براساس اینکه آنها بیشتر از یک آستانه آهنگ بارش ثابت <em>u</em> باشند، تبدیل میشوند. سپس امتیازات ارزیابی دودویی از جدولهای توافقی در بعضی آستانههای بارشی برآورد میشود. نتایج ارزیابی برای پیشبینیهای بارش نشان داد که الگوی کلی نوارهای بارشی را مدل WRF بهدرستی روی ناحیه برآورد میکند اما در دامنه بارشها مشکلاتی وجود دارد. همچنین امتیازات مهارتی برای آستانههای متفاوت روی حوزه مورد تحقیق برای کل بازه یکماهه و روزهای اوج بارش، بیانگر عملکرد نسبتا مطلوب مدل در رخداد بارش در بیشتر نواحی است. برای آستانه بارش 1/0 میلیمتر مدل در بیشتر ایستگاههای همدیدی منتخب تعداد دفعات بارش را بهدرستی برآورد میکند و امتیاز مهارتی مطلوبی دارد، اگرچه هنوز دامنه بارشهای برآورد شده دارای مشکلاتی است. همچنین امتیازات ارزیابی مدل در برآورد پیشبینیهای بارش 24 ساعته نسبت به پیشبینیهای بارش 48 ساعته بهتر است.
ارزیابی پیشبینی,WRF,بارش,جدول توافقی,ایران
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35196.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35196_d2bc82e987c8bbceb504ce6f5f85a424.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
ارتباط دو الگوی دریای شمال- خزر ( NCP) و شرق اروپا- شمالشرق ایران (ENEI) با بسامد رخداد سرماهای فرین دوره سرد سال ایران
171
186
FA
سید ابوالفضل
مسعودیان
0000-0001-6227-6713
استاد، گروه اقلیمشناسی، دانشکده علوم جغرافیایی و برنامه¬ریزی، دانشگاه اصفهان، ایران
porcista@yahoo.ie
محمد
دارند
استادیار، گروه اقلیمشناسی، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه کردستان، ایران
10.22059/jesphys.2013.35197
هدف این پژوهش شناسایی ارتباط بین دو الگوی دریای شمال-خزر و شرق اروپا- شمالشرق ایران با بسامد رخداد سرماهای فرین ایران زمین طی دورة سرد سال است. برای اجرای آن از دادههای میانگین دمای روزانهی 663 ایستگاه همدید و اقلیمی روی پهنة ایران طی بازة زمانی 1/1/1962 تا 31/12/2004 به مدت 15706 روز استفاده شد. دادههای دمای روزانه به کمک روش درونیابی فضایی کریگینگ در یاختههایی با ابعاد 15 × 15 کیلومتر درونیابی شدند. چون هدف بررسی ارتباط بین رخداد سرماهای فرین هر یاخته در دورة سرد سال با دو الگوی دریای شمال-خزر و شرق اروپا- شمالشرق ایران بود یک ماتریس با ابعاد 7187×7853 روز بهدست آمد که روی سطرها روزها و روی ستونها یاختهها (7187) قرار گرفت. سپس به کمک روش فوجیبه و همکاران (2007) بسامد رخداد سرماهای فرین ایران برای هر ماه از دوره سرد سال محاسبه شد. ارتباط بین رخداد سرماهای فرین هر یاخته در هر ماه از دوره سرد سال با دو الگوی دریای شمال-خزر و شرق اروپا- شمالشرق ایران به کمک روش همبستگی و رگرسیون خطی برآورد شد. بهطورکلی نتایج این پژوهش نشان داد که رخداد سرماهای فرین نیمة غربی کشور ارتباط مستقیم و معنیداری با الگوی دریای شمال-خزر دارد. فاز مثبت الگوی دریای شمال-خزر منجر به افزایش رخداد سرماهای فرین در نیمة غربی کشور میشود. همچنین یافتهها بیانگر آن است که نقش الگوی شرق اروپا- شمالشرق ایران بهمراتب بیشتر از الگوی دریای شمال- خزر است. بهطوریکه نه تنها گسترة مکانی مناطق دارای ارتباط معنیدار بیشتر است، بلکه شدت ارتباط نیز بهمراتب بیشتر است. به نظر میرسد با توجه به ویژگیهای دو الگوی مورد بررسی، برای نیمة غربی کشور، بررسی ارتباط بین بسامد رخداد سرماهای فرین با الگوی دریای شمال- خزر و برای کل ایران، الگوی شرق اروپا- شمالشرق ایران نتایج بهتر و دقیقتری را برای توجیه بسامد رخداد سرماهای فرین نشان میدهد.
سرماهای فرین,الگوی دریای شمال-دریای خزر,الگوی شرق اروپا- شمال¬شرق ایران
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35197.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35197_3f9cbc08cf4b783a1afa538ab44b926d.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
ارزیابی برآوردهای رادار هواشناسی تهران از کمیت بارش به روش Z-Rبرای سه رویداد بارش سالهای 2010 و 2011
187
204
FA
امیر
محمدیها
دانشجوی دکتری هواشناسی، دانشگاه هرمزگان، ایران
محمدحسین
معماریان
استادیار، گروه فیزیک، دانشگاه یزد، ایران
محمد
ریحانی پروری
کارشناس ارشد هواشناسی، سازمان هواشناسی کشور، تهران، ایران
10.22059/jesphys.2013.35198
رادار هواشناسی برای برآورد بارش از رابطه بازتابش- بارندگی <em>Z=aR<sup>b</sup></em>با ضرایب <em>a,b</em>بهره میبرد که این ضرایب از بارشی به بارش دیگر متفاوت هستند. این مقادیر در رادار تهران 200 <em>a=</em> و 6/1 <em>b=</em>در نظر گرفته میشوند که مناسب بارشهای ملایم است. این امر موجب بروز خطا در برآورد بارش با رادار در بارندگیهای گوناگون خواهد شد.
هدف از این تحقیق، ارزیابی(تصحیح) برآوردهای رادار هواشناسی تهران از میزان بارش است. ازاینرو، در این بررسی، 3 بازه 1 تا 4 دسامبر 2010، 8 تا 11 ژانویه 2011 و 15 تا 18 ژانویه 2011 که در همه آنها بارش باران گزارش شده بود انتخاب شد. بهمنظور بررسی نحوه برآورد رادار تهران از میزان بارش 3 ایستگاه باراننگاری خودکار پاکدشت، قم و کوشکنصرت در نظر گرفته شد.
نتایج اولیه بررسی نشان میدهد رادار هواشناسی تهران مقادیر بارش را کمتر از مقدار ثبت شده آن با باراننگارها برآورد میکند و این اختلاف میان رادار و باراننگار در قلههای بارش بیشتر میشود. بهمنظور تصحیح مقادیر برآوردی بارش رادار تهران، برآوردهای رادار هواشناسی تهران به کمک دادههای بارش این سه ایستگاه باراننگاری خودکار و با استفاده از رابطه لگاریتمی Z-R ارزیابی شد. به کمک این رابطه برای هر تاریخ بارش مقادیر جدیدی برای ضرایب معادله بهدست آورده شد. پس از رسم معادله وایازشی خطی و بهدست آوردن ضرایب جدید برای برآورد شدت بارش، روند تغییرات بارش رادار پیش و پس از تصحیح به همراه روند تغییرات بارش ثبت شده باراننگار رسم شد. در ادامه، نتایج نشاندهنده بهبود بسیار خوب برآوردهای رادار پس از اعمال ضرایب جدید است. نتایج مقایسه بارش تجمعی 24 ساعته برآورد شده رادار با بارش باراننگار در این 3 ایستگاه نشان میدهد بارش برآوردی رادار در ابتدا در حدود 40% بارش باراننگار در ایستگاههای متفاوت است و پس از تصحیح ضرایب این مقدار به بالای 90% مقادیر ثبت شده در باراننگار میرسد که نشاندهنده مناسب بودن ضرایب جدید بهدست آمده برای معادله برآورد بارش رادار تهران است.
بارش,رادار هواشناسی,بازتابندگی,ارزیابی,باراننگار خودکار,تهران
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35198.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35198_e39c9cdd7623ced41e7211ac3191b864.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
اعتبارسنجی مدلهای جهانی کشند اقیانوسی در نواحی ساحلی خلیج فارس و دریای عمان با استفاده از نتایج حاصل از کشندسنجهای ساحلی
205
214
FA
حسین
زمردیان
استاد، گروه ژئوفیزیک، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم وتحقیقات، تهران، ایران
hzomorod2@hotmail.com
علیرضا
آزموده اردلان
0000-0001-5549-3189
استاد، گروه مهندسی نقشهبرداری، دانشگاه تهران، ایران
ardalan@ut.ac.ir
نسرین
خدابخش شهرستانی
کارشناسی ارشد ژئو فیزیک، گروه ژئوفیزیک، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم وتحقیقات تهران، ایران
10.22059/jesphys.2013.35199
هدف از این تحقیق، اعتبارسنجی مدلهای جهانی کشند اقیانوسی، FES99، NAO.99b، FES2004، TPXO6.2، TPXO7.1، در آبهای خلیج فارس و دریای عمان و انتخاب یک مدل بهینه درمنطقه است تا بتوان از آن برای تعیین ویژگیهای کشند و تعیین سطح متوسط تراز دریا استفاده کرد. به منظور اعتبارسنجی مدلها، نتایج تحلیل کشندی حاصل از آنها با نتایج تحلیل کشندی برمبنای مشاهدات کشندسنجهای ساحلی در خلیج فارس و دریای عمان مقایسه شد. در این تحقیق برای دستیابی به نتایج تحلیل کشندی براساس دادههای ایستگاههای کشندسنجی (جاسک، چابهار، شهیدرجایی، بوشهر، امام حسن، کنگان)، دو روش نرمافزار فورمن و روش تحلیل فوریه به همراه کمترین مربعات به کار برده شد. نتایج حاصل از مدلهای جهانی کشند اقیانوسی در مقایسه با نتایج کشندسنجها، هر دو روش نشان دادند که اگرچه نتایج همه مدلها بهترین انطباق را با نتایج کشندسنجهای واقع در بندرهای جاسک و چابهار (ایستگاه های نزدیک به دریای آزاد) را نشان میدهند لیکن مدل FES2004، بهترین تطابق را با نتایج حاصل از کشندسنجها در منطقه دارد، بهطوریکه در مقایسه با نتایج کشندسنجهای حاصل ازمدلسازی کشندی، دارای کمترین RSS برای rmsدامنه (5843/8 سانتیمتر)، است و همچنین مدل FES2004 در مقایسه با نتایج حاصل از نرمافزار فورمن کمترین RSSبرای rms دامنه (795/8 سانتیمتر) وکمترین RSS برایRMS بردار تفاضل تابع موج (378/9سانتیمتر) در منطقه مورد بررسی را دارد.
کشند,مدلهای جهانی کشند اقیانوسی,مولفههای کشندی,سطح متوسط دریا,کشندسنج
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35199.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35199_686a5056e3b833a0cb2c7be588306600.pdf
موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران
فیزیک زمین و فضا
2538-371X
2538-3906
39
2
2013
08
23
تعیین میدان جابهجایی ناشی از فعالیت هملرزه گسل شیبلغز و امتدادلغز با استفاده از روش المان محدود
215
225
FA
بیژن
شورچه
دانشجوی دکترای ژئودزی، گروه مهندسی نقشهبرداری، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، ایران
b.shoorcheh@ut.ac.ir
مهدی
معتق
استادیار، گروه مهندسی نقشهبرداری، قطب علمی مهندسی نقشهبرداری و مقابله با سوانح طبیعی، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، ایران
محمدعلی
شریفی
0000-0003-0745-4147
استادیار، گروه مهندسی نقشهبرداری، قطب علمی مهندسی نقشهبرداری و مقابله با سوانح طبیعی، پردیس دانشکدههای فنی، دانشگاه تهران، ایران
sharifi@ut.ac.ir
10.22059/jesphys.2013.35200
میدان جابهجایی حاصل از فعالیت هملرزه گسلهای شیبلغز (نرمال و معکوس) و امتدادلغز (چپگرد ) با استفاده از آنالیز عددی المان محدود در یک محیط همسانگرد همگن کشسان خطی برآورد شده است. با کمک روش عددی المان محدود میتوان پیچیدگیهای محیط واقعی را برای تولید تابعهای گرین دقیقتر و بهکارگیری در حل مسئله معکوس بهمنظور استخراج نرخ لغزش گسلها، مدلسازی کرد. به همین منظور با بهکارگیری المانهای تماسی در سطح گسل میدان جابهجایی حاصل از گسلهای عمقی و امتدادلغز با مقدار جابهجایی واحد محاسبه شد. گسل شیبلغز، سطحی در نظر گرفته شده و عرض آن 20 کیلومتر است که برای مدلسازی محیط نیمفضا طول و عمق محیط بهترتیب 1000 و 500 کیلومتر لحاظ شده است و در مقابل ابعاد گسل بزرگ است. طول و عرض گسل امتدادلغز بهترتیب300 و 20 کیلومتر و ابعاد محیط نیم فضا 1000، 300 و 120 کیلومتر است. گسل شیبلغز در محیط دوبُعدی و گسل امتدادلغز در محیط سهبُعدی مدلسازی شده است. میدان جابهجایی حاصل از مدل عددی با مدل تحلیلی اوکادا مقایسه شده است. مقایسه نشان میدهد که انطباق قابلقبولی بین میدان جابهجایی افقی و قائم حاصل از مدل عددی و تحلیلی وجود دارد.
گسل شیبلغز,گسل امتدادلغز,میدان جابهجایی,روش المان محدود
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35200.html
https://jesphys.ut.ac.ir/article_35200_e56c1f7729e5aaa30e9e4893e3a26393.pdf