2024-03-28T18:24:02Z
https://jesphys.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=2316
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
بررسی لرزهخیزی گسله آستانه در البرز شرقی
مجید
نعمتی
دنیس
هتسفلد
محمدرضا
قیطانچی
احمد
سدیدخوی
نوربخش
میرزائی
علی
مرادی
گسله آستانه یکی از گسلههای جنبا در سامانه گسلی شاهرود است که نقش مهمی در زمینساخت البرز شرقی بازی میکند. در این مقاله لرزهخیزی محلی و ناحیهای در ناحیه آستانه درالبرز شرقی با برداشت داده خردزمینلرزهها و پردازش آنها، بررسی شده است. در این بررسی از دادههای دو شبکه محلی که درمجموع به مدت 9 ماه ناپیوسته در طول سالهای 2007 و 2008 نصب شدهاند و نزدیک به دو سال دادههای شبکه موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران استفاده شده است. پردازش هر دو دسته خردلرزههای شبکههای محلی و شبکه ژئوفیزیک در گستره البرز شرقی نشان میدهد که این زمینلرزهها پیرامون گسلههای خزر، شمال البرز، گرمسار، مشا، شمال سمنان و بهویژه آستانه پراکنده شدهاند. این پردازش بر جنبایی آنها نیز دلالت دارد. در این ناحیه یک الگوی سرعتی دو لایهای موج P روی یک نیمفضا با سرعت 4/5 کیلومتر بر ثانیه در سطح تا 3/6 کیلومتر بر ثانیه در ژرفای بالاتر ازناپیوستگی موهو، پهنای 4 کیلومتری نهشتههای رویی، پهنای 23 کیلومتری لایه لرزهزا و دو شیب تند پراکندگی ژرفی خردلرزهها منطبق با دو قطعه گسله آستانه بهدست آمده است.
Astaneh Fault
Crustal velocity model
East Alborz
Local Networks
Micro-earthquake
2011
07
23
1
16
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23083_49242334ac3d5f92b93cd05e8f7ae37f.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
راندگی پنهان چسکین و اثر احتمالی آن بر هزارة گمشده (دشت قزوین)
رضا
صحبتی
مرتضی
فتاحی
حسن
فاضلی نشلی
مارک
کوئیگلی
آرمین
اشمیت
قاسم
عزیزی
مهران
مقصودی
کاوشهای باستانشناسی در سه محوطة باستانی زاغه، قبرستان و سگزآباد در دشت قزوین در شمال غرب ایران مرکزی نشان میدهد که تپة باستانی زاغه در هزارههای ششم و پنجم پیش از میلاد مورد سکونت قرار داشته است. اما به دلایل نامعلومی زندگی در این تپه متوقف شده و با آغاز هزارة چهارم پیش از میلاد، در تپه قبرستان از سر گرفته شده است. زندگی در "قبرستان" برای هزار سال ادامه داشته و با توجه به فراوانی کورههای سفالگری یافت شده در آن، گمان میرود که این تپه در زمان خود یک مرکز صنعتی پر رونق، با وسعتی در حدود ده هکتار بوده باشد. بااینحال معلوم نیست که چرا در آغاز هزارة سوم پیش از میلاد، زندگی در این تپه نیز متوقف شده است و از آن پس نزدیک به هزار سال (هزارة گمشده) نشانی از سکونت در حوالی آن یافت نمیشود؛ تا اینکه در اواخر هزارة سوم پیش از میلاد، گروهی از مردمان، این بار در تپه سگزآباد ساکن شدند.
بررسی پیشینة لرزهخیزی و لرزهزمینساخت گسترة قزوین نشان میدهد که رخداد زمینلرزه بهمنزله یکی از دلایل ممکن در ترک سکونت در تپة باستانی قبرستان، کاملاً محتمل است. یکی از گسلهایی که جنبش روی آن میتوانسته باعث ویرانی "قبرستان" شود، راندگی پنهان چسکین است که نخستینبار در این تحقیق معرفی میشود. همچنین میزان فعالیت این گسل با استفاده از سنیابی به شیوة لومینسانس برانگیخته شدة نوری (optically stimulated luminescence)، تعیین شده است.
Cheskin Blind Thrust
OSL
Qazvin Plain
the Missing Millennium
2011
07
23
17
31
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23084_c7720133723df53646c7aefbecf19489.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
برآورد عمق بیهنجاریهای مغناطیسی زمینی با استفاده از روش واهمامیخت اویلر استاندارد در منطقه رشم، استان سمنان
سید سجاد
جزائری جونقانی
بهروز
اسکویی
در پردازش و تفسیر دادههای مغناطیس زمینی، عمق بیهنجاری مدفون، از چندین روش، قابل محاسبه است. در این مقاله، برآورد عمق بیهنجاریهای مغناطیسی ناشی از پیمایشهای مغناطیسی در منطقه رشم استان سمنان، با استفاده از روش اویلر مورد بررسی قرار می گیرد. بررسی صورت گرفته در این منطقه شامل دو بیهنجاری کمانیشکل بزرگ در شمال در جنوب منطقه، به ترتیب عمق 135 و 100 متر را برای این بیهنجاری ها بهدست داده که با نتایج برداشت ژئوفیزیکی به روش قطبیدگی القایی انطباق دارد.
anomaly
Euler
geomagnetic method
Reshm area.
structural index
Window Size
2011
07
23
33
43
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23085_f8e2d327738becee7a6ce8e2ce220a7f.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
کاربرد روش وارونسازی لرزهای و بررسی چندنشانگرها در برآورد توزیع تخلخل در میدان نفتی جنوب غربی ایران
عسل
رحیمی زینال
محمدعلی
ریاحی
در این تحقیق روش ترکیب دادههای نگار چاه همراه با مجموعهای از نشانگرهای حاصل از دادههای لرزهای، بهمنظور برآورد توزیع تخلخل بررسی شده است. منطقه مورد تحقیق در جنوب غربی ایران واقع است. قبل از پیدا کردن ارتباط بین نگار هدف و نگار بهدست آمده از دادههای سهبُعدی لرزهای، دادههای سهبُعدی لرزهای حاصل از منطقه موردِنظر تفسیر شد. سپس دادههای چاه با دادههای لرزهای بهمنظور مدلسازی مستقیم و وارونسازی لرزهای ترکیب شد. روش وارونسازی یک مدل امپدانس صوتی با باند کامل زمین را تهیه میکند که باعث افزایش تفکیکپذیری لایههای موردِنظر مخزن میشود. سپس روشهای وارونسازی با خارهای پراکنده و وارونسازی برمبنای مدل مورد بررسی و استفاده قرار گرفتهاند. به علت اینکه روش وارونسازی بر مبنای مدل دارای نتایج بهتری بود، درحکم روش اصلی تحقیق در نظر گرفته شده است. در مرحله بعدی تبدیل خطی و غیرخطی بین گروهی از نشانگرهای لرزهای و نگار تخلخل برای بهدست آوردن حجم تخلخل منطقه موردِنظر به کار رفته است. درنهایت استفاده از روش شبکه عصبی نسبت به تبدیل خطی چندنشانگر پاسخ بهتری بهدست داده و روش شبکه عصبی تابع بر مبنای شعاعی (RBFN) برای برآورد توزیع تخلخل در میدان نفتی جنوب غربی ایران به کاربرده شده است.
Acoustic impedance
Neural Network
Porosity
RBFN
seismic inversion
2011
07
23
45
55
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23086_219de8133cea10db1bfebdb2a859bfe1.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
تعیین ساختار پوسته فوقانی در ناحیه فین (ایران- زاگرس)
حسین
ایلاغی
فرزام
یمینیفرد
محمد
تاتار
در ساعت 58 :10 روز 5 فروردین 1385 (7:29 UTC)، زمینلرزهای با بزرگای گشتاوری 7/5 در بخش فین استان هرمزگان به وقوع پیوست و باعث ایجاد خسارات جزئی در منطقه شد. زمینلرزه اصلی با 4 پسلرزه با بزرگای گشتاوری 5/5 (9:55 UTC )، 2/5 (10:00 UTC)، 5 (11:02 UTC)، 9/4 (12:15 UTC)، دنبال شد که سازوکار محاسبه شده برای آنها مشابه زمینلرزه اصلی از نوع معکوس است. در این مقاله با استفاده از پسلرزههای ثبت شده با شبکه موقت محلی نصب شده در منطقه، نسبت V P/VS برای ناحیه فین 73/1 و ضریب پواسون 25/0 بهدست آمد و در نهایت ساختار سرعتی پوسته فوقانی به روش برگردان یکبُعدی، محاسبه شد که نشانگر وجود دو مرز لایه در اعماق 12 و 18 کیلومتر است. ممکن است این دو مرز، مرز پایینی پوشش رسوبی و مرز بین لایه بلورین فوقانی و زیرین باشند.
aftershock
fin
Zagros
2011
07
23
57
69
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23087_227f3cb79514fd8511e32b03d7881530.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
شناسایی بافتهای لرزهای در حوزه زمان- بسامد
جلیل
ناصری
حمیدرضا
سیاهکوهی
هدف از این تحقیق شناسایی تغییر بافتهای لرزهای با استفاده از تبدیل زمان-بسامد (مقیاس) سیگنالهای لرزهای است. شناسایی گستره بافتهای لرزهای میتواند در تفسیر دادههای لرزهای کمک شایانی در تهیه مدلهای زمینشناسی داشته باشد.
تبدیل موجک که تصویری از سیگنال در مقیاسهای گوناگون را عرضه میکند در شناسایی بافتهای لرزهای میتواند مفید باشد. انتخاب مناسب تابع موجک در شناسایی نحوه تغییر خواص سیگنال لرزهای (که در اینجا ناشی از تغییر در بافت لرزهای است) در امتداد خط لرزهنگاری و در یک بازه زمانی مشخص، نقش بسزایی دارد. بیشینه و کمینه دامنه ضرایب موجک بهدست آمده از تجزیه سیگنال با بهکارگیری تبدیل موجک گسسته پایا (بدون کاهش تعداد نمونه)، منطبق بر نقاط عطف در دو سوی رویداد لرزهای موردِنظر است. در این تحقیق این بیشینه و کمینهها درحکم نشانگرهایی (Seismic attribute) بهکار میروند که میتوانند تغییرات بافت لرزهای (Seismic texture) را نمایان سازند.
برای تعیین گستره تغییرات و دستهبندی نشانگرهای بهدست آمده در حوزه زمان–بسامد، از ابزار ریاضی بنام ماشین پایهبرداری استفاده شده است. ماشین پایهبرداری بر خلاف روشهای مرسوم دیگر (مانند شبکه عصبی) که سعی در کمینه ساختن خطای آموزش دارند، این روش سعی در کمینه کردن حد بالایی خطای تعمیم برای بیشینهسازی حاشیه بین صفحه جدایش چندبُعدی و دادهها دارد (اسکالکوپف و همکاران، 1996). ما از ماشین پایهبرداری برای دستهبندی نشانگرهای بهدست آمده از تبدیل موجک استفاده کردیم که احتمال میرود بافت لرزهای در آنها تغییر کرده باشد.
seismic interpretation
SVM classification
Texture analysis
Wavelet transform
2011
07
23
71
81
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23088_a5589c0db1053569fa749c71dedf91f1.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
استخراج میدان جابهجایی سهبُعدی با استفاده از فن تداخلسنجی رادار با دریچه مصنوعی (SAR)؛ بررسی موردی گسل بم
ساناز
واجدیان
محمدرضا
سراجیان
بابک
منصوری
هدف این تحقیق استخراج سه مؤلفه اورتوگونال میدان جابهجایی هملرزهای سطح، با استفاده از تداخلسنجی راداری
(InSAR, Interferometric Synthetic aperture radar) است. تصویربرداری راداری، مؤلفههای مشاهداتی جابهجایی را در راستای دید ماهواره و در دو عبور بالارو (Ascending) و پایینرو (Descending) بهدست میدهد. با توجه به نزدیک به قطبی بودن (Near polar) مدار ماهواره، حساسیت مؤلفههای جابهجایی حاصل به راستای شمالی-جنوبی کم است که این امر باعث کم شدن دقت مؤلفه دگرشکلی (Deformation) محاسبه شده میشود. برای رفع این مشکل راهکارهای متعددی وجود دارد. در این تحقیق از تصاویر سَمت-دوراُفت (آزیموت-دوراُفت (Azimuth offset)) عبور پایینرو استفاده شد. همچنین با توجه به تأثیر خطاهای جوی روی تصویربرداری راداری، مؤلفههای دگرشکلی به صورت نسبی تعیین شد و سپس با استفاده از دادههای فرامیدانی (Far field) حاصل از تصویر همچسبی، انتقال لازم برای تبدیل مقادیر نسبی به مطلق، بهواسطه فرایندی به نام detrending محاسبه و از مؤلفههای محاسباتی کسر شد.
بررسی موردی این تحقیق روی زلزله بهمن ماه 1383 شهر بم صورت گرفته است. در این تحقیق زوج تصاویر راداری پیشلرزهای (Pre seismic) و هملرزهای (Co seismic) ماهواره Envisat در عبورهای بالارو و پایینرو مورد بررسی قرار گرفت و تصاویر با استفاده از نرمافزار DORIS در محیط لینوکس پردازش شد. در پایان بازسازی میدان جابهجایی در محیط ویندوز با نرمافزار Matlab صورت پذیرفت و نتایج بهدست آمده در این تحقیق با سایر گزارش های منتشر شده مقایسه شد.
Ascending
Azimuth Offset
Co seismic
Descending
Differential Interferometry
Pre seismic
Synthetic Aperture Radar (SAR)
2011
07
23
83
96
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23089_0dea889ca05cd541f4393d636134433e.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
اثر دگرنامی در تبدیل ?-p وچگونگی تضعیف نوفههای لرزهای خطی دگرنامی شده در این تبدیل
محبوبه
رضایی فرحآبادی
محمدعلی
ریاحی
میرستار
مشینچی
روش تبدیل ?-p یکی از روشهای تضعیف نوفههای خطی در دادههای لرزهای بازتابی، است. با انتقال این دادهها به حوزه p ?- و اِعمال فیلتر در آن حوزه میتوان نوفههای خطی را تضعیف کرد. دگرنامی (Aliasing) در این حوزه به سه صورت دگرنامی در ?، دگرنامی در p و دگرنامی مکانی (Spitial Aliasing) پدیدار میشود. در جاهایی که یک پدیده دچار دگرنامی مکانی شود با بهکاربردن روشهایی مثل اِعمال فیلتر پایینگذر، تصحیح LMO و درونیابی در جهت h میتوان اثرات دگرنامی را کاهش داد.
Aliasing
FK filter
interpolation
?-? transform
2011
07
23
97
110
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23090_b0e1333e3620854c38b1238e31c074d5.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
بررسی قابلیت روش اجزاء محدود در جداسازی بیهنجاریهای گرانی ساختمانهای نفتی
فرامرز
دولتی ارده جانی
علی
مرادزاده
محمد
یعقوبیپور
سیدهاشم
طباطبایی
استفاده از روشهای مناسب تفکیک بیهنجاریها در تعیین وضعیت دقیق ساختمانی تلههای نفتی یکی از مسائل مهم در تفسیر دادههای گرانی است. اگرچه روشهای متداول تفکیک بیهنجاریها از قبیل مشتقات اول و دوم، گسترش بیهنجاریها به سمت بالا و پایین، متوسطگیری وزنی و روند سطحی طی سالیان متمادی بهمنظور تفکیک بیهنجاریهای گرانی در اکتشاف منابع نفتی و کانسارها به کار گرفته شده است بااینحال ضرورت استفاده از روشهای جدید در تفسیر دادههای گرانی هنوز احساس میشود. در این مقاله از توانمندیهای روش عددی اجزاء محدود به منظور حذف اثرات ناحیهای دادههای گرانی منطقه دهنو استان فارس استفادهیمیشود. برای برآورد گرانی ناحیهای، از اِلمانهای چهار گرهای، هشت گرهای با تابع درونیاب درجه دو و اِلمان دوازده گرهای با تابع درونیاب درجه سه ستفاده شد. محاسبات مورد نیاز در فضای بدون بُعد ، در فاصله 1- و 1 صورت گرفت و سپس مجدداً به فضای واقعی ??? برگردانده شد. با استفاده از روشهای متداول، قابلیت و توانمندی، روش اجزاء محدود در جداسازی بیهنجاریهای ناحیهای و محلی مورد ارزیابی قرار گرفت. نقشه باقیمانده حاصل از روش اجزاء محدود دو بیهنجاری تاقدیسی و سه بیهنجاری ناودیسی را مشخص کرد. بیهنجاریهای تاقدیسی منطبق بر ساختمان دهنو هستند. نتایج حاصل از روش اجزاء محدود در تطابق نسبتاً خوبی با نتایج سایر روشهای تفکیک بیهنجاریها است که این موضوع خود قابلیت استفاده از روش اجزاء محدود را برای حذف اثرات ناحیهای از مقادیر گرانی برداشت شده به اثبات میرساند.
anomaly separation
Dehno area
Finite element
Gravity data
oil trap
2011
07
23
111
125
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23091_86742d7cb1adfc996b8076dfc3d95956.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
تعیین سریع مدار دینامیکی ماهوارههای LEO با استفاده از تقریب چندجملهایهای لژاندر
محمدرضا
سیف
محمدعلی
شریفی
مهدی
نجفی علمداری
مسئله تعیین مدار دینامیکی یک ماهواره چیزی جز حل یک معادله دیفرانسیل مرتبه دو نیست که امروزه این معادله به علت دقت زیاد روشهای عددی، بهصورت عددی حل میشود. علیرغم پیشرفت رایانهها و فنون محاسباتی، انتگرالگیری مدار همچنان از فرایندهای زمانبر در ژئودزی ماهوارهای به حساب میآید. علت این مسئله لزوم محاسبه شتاب به صورت نقطهبهنقطه است. اگرچه میتوان با استفاده از فنون برداریسازی (Vectorize) در محاسبه شتاب، سرعت اجرای برنامه را تا حد زیادی بهبود داد، اما امکان استفاده از این فن برای محاسبه چندجملهایهای لژاندر، بهدلیل وجود رابطه بازگشتی بین آنها و لزوم محاسبه مرحلهبهمرحله وجود نخواهد داشت. در این مقاله نشان داده خواهد شد که با استفاده از روشهای تقریب میتوان به برآورد دقیقی از چندجملهایهای لژاندر در نقاط دلخواه دست پیدا کرد و با استفاده از این چندجملهایهای تقریب زده شده در فرایند انتگرالگیری سرعت برنامه را چندین برابر افزایش داد. برای تقریب توابع لژاندر در بازههای کوتاه میتوان از چندجملهایهای مرتبه پایینتر استفاده کرد که برای یافتن ضرایب این چندجملهای مرتبه پایین میتوان علاوه بر مقدار چندجملهایهای لژاندر، در نقاط معلوم از مشتقات مرتبه اول و دوم آن نیز استفاده کرد. با ورود مشتقات چندجملهایهای لژاندر به مسئله، دقت روش تقریب انتگرالگیری مدار ماهوارههای کمارتفاع (LEO) که دارای بیشترین اغتشاش هستند در یک بازه زمانی دو هفتهای زیر یک میلیمتر خواهد بود.
Hermite Interpolation.
Legendre Polynomials
LEO satellites
Orbit propagation
Polynomial approximation
2011
07
23
127
138
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23092_3621fb81c8bdaaa277447dd1532e61f1.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
بررسی ساختار سرعتی پوسته فوقانی و میانی در شمال شرقی استان خراسان به روش برگردان یکبُعدی زمان رسید امواج مستقیم P
مهسا
عبداعتدال
محمدرضا
قیطانچی
برای تعیین ساختار سرعتی پوسته در استان خراسان زمینلرزههای رخ داده در این منطقه که با شبکههای لرزهنگاری قوچان و مشهد وابسته به مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران بهدست آمده بود پردازش شد. از میان همه دادههای ثبت شده در این شبکه، تعداد 103 زمینلرزه مورد استفاده قرار گرفت. آنها زمینلرزههایی بودند که حداقل در چهار ایستگاه ثبت شده بودند، حداقل 12 قرائت P داشتند، جدایش سَمتی آنها کمتر از 270 درجه بود، RMS کمتر از 1 ثانیه داشتند و خطای تعیین محل (در سطح و عمق) آنها کمتر از پنج کیلومتر بود. از این زمینلرزههای انتخابی برای اجرای آزمونهای گوناگون و پیدا کردن مدل سرعتی مناسب استفاده شد. ابتدا زمان رسیدهای این زمینلرزهها برای پیدا کردن مدل یکبُعدی سرعتی با استفاده از روش ولست (کیسلینگ،1998) وارون شد. با اِعمال تغییر سرعت در هر لایه از مدل اولیه (بهصورت تصادفی و به میزان 5/0± کیلومتر بر ثانیه)،50 مدل اولیه تولید شد.فقط مدلهایی درحکم نتیجه انتخاب شد که حاصل برگردان یکبُعدی آنها همگرایی قابلِقبولی را نشان میداد. از نتایج برگردان صورت گرفته در مرحله اول که یک مدل سهلایه بود درحکم مدل آغازی در مرحله دوم برای پیدا کردن مدل سرعتی مناسب استفاده شد. نتیجه نهایی مدل ساده دولایه تا عمق 20 کیلومتری متشکل از لایهای به ضخامت 10 کیلومتر و سرعت 5/4 کیلومتر بر ثانیه است که روی یک لایه با سرعت 2/6 کیلومتر بر ثانیه قرار گرفته است. به دلیل استفاده از دادههای محلی، تهیه مدل سرعتی برای پوسته فوقانی و پوسته میانی تا عمق 20 کیلومتری امکانپذیر بوده است.
Crustal Structure
inversion
Khorasan
2011
07
23
139
152
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23093_fd140cb9989b66ef09a5f0e56f909059.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
بررسی ساختار سهبُعدی سرعت برشی در گوشته بالایی و تغییرات عمق موهو در منطقه مکران
نوید
شادمنامن
ظاهرحسین
شمالی
نوربخش
میرزائی
زون مکران در حاشیه جنوب شرقی ایران و جنوب پاکستان، محل فرورانش پوسته اقیانوسی صفحه عربستان
(در دریای عمان) به زیر صفحه اوراسیا است. این زون فرورانش از دیدگاههای متفاوتی رفتار غیرعادی از خود نشان میدهد.
از جمله اینکه بخشهای شرقی و غربی آن الگوی لرزهخیزی بسیار متفاوتی دارند. همچنین، آتشفشانهای کواترنری در
بخش شرقی مکران دورافت (offset) بیشتری از پیشکمان خود نسبت به بخش غربی دارند. درک این موضوع که
آیا فرایند فرورانش در غرب مکران با لرزهخیزی همراه است و یا اینکه قفلشدگی (lock) شدید بین صفحات فرورانش
عامل نبود زمینلرزههای بزرگ بینصفحهای در غرب مکران است، همواره از چالشهای بزرگ در لرزهزمینساخت این
منطقه است. در این تحقیق سعی میشود که با استفاده از روش وارونسازی افرازی شکل موج (PWI, Partitioned Waveform Inversion)، تصاویر دقیقتری از ساختار سرعت موج برشی گوشته بالایی در زون فرورانش مکران بهدست آید و ارتباط آن با لرزهخیزی و کمانهای آتشفشانی موجود در منطقه مورد بررسی قرار گیرد. برای این منظور، از همه شکلموجهای مولفه قائم ثبت شده در ایستگاههای باندپهن ایران با نسبت سیگنال به نوفه زیاد از زمینلرزههایی با بزرگی 5.5 تا 7.7 استفاده شده است. علیرغم پوشش ایستگاهی بسیار محدود در اطراف منطقه مکران، توانایی روش PWI این امکان را به ما میدهد که با گزینش زمینلرزههای مناسب، پوشش آزیموتی و در نتیجه تلاقیهای مسیر(paths crossing) را افزایش دهیم. نتایج ما نشاندهنده افزایش تدریجی ضخامت پوسته از جنوب به شمال در عرض زون مکران است که این افزایش تدریجی تا محل خمش صفحه فرورونده در زیر کمانهای آتشفشانی ادامه مییابد. بهطورِکلی پوسته در غرب مکران ضخیم تر از شرق آن است و بیشینه مقدار آن (2±50 کیلومتر) در منطقه مکران در زیر آتشفشان تفتان قرار دارد. گسل میناب بهمنزلة حاشیه غربی منطقه مکران، پوسته ضخیم تنگه هرمز را از پوسته کمضخامت پیشکمان مکران جدا کرده است. این کاهش شدید و تغییرات ناگهانی در ضخامت پوسته از تنگه هرمز به سمت مکران ناشی از تغییر جنس پوسته صفحه عربستان از قارهای ضخیم به اقیانوسی نازک دانست که گسل میناب حدفاصل این تغییرات است.
بررسی ساختار سرعت برشی گوشته بالایی در زون مکران با استفاده از روش PWI نشان میدهد که فرورانش در بخش غربی با زاویه شیب کم از حدود 8 درجه آغاز شده و سپس با افزایش تدریجی به بیشنه مقدار خود در حدود 55 درجه در صفحه فرورونده به درون سستکره در زیر دشت لوت میرود، میرسد. در شرق مکران، صفحه فرورونده با زاویه شیب کم در حدود 8 درجه در حال فرورانش است و بهتدریج این شیب افزایش مییابد تا اینکه در صفحه فرورونده به درون سستکره در زیر کمان آتشفشانی خمیده میشود، مقدار شیب حدود 20 درجه است. بهرحال، روشن است که خمیدگی صفحه فرورانش با شیب کمتر و در فاصله دورتری از ساحل شرقی مکران در مقایسه با ساحل غربی آن رخ میدهد که این امر میتواند دلیل دورافتهای متفاوت در کمان آتشفشانی در امتداد زون فرورانش مکران را توضیح دهد.
Makran
Moho depth
Subduction
S-Velocity
upper mantle
Waveform Tomography
2011
07
23
153
169
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23094_5106bf798fb4b1faa56f7c3e68b35f34.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
حل عددی شکل پایستار معادلات تراکمپذیر دوبُعدی و غیرهیدروستاتیک جو با استفاده از روش مککورمک مرتبه دوم
سرمد
قادر
عباسعلی
علیاکبری بیدختی
سعید
فلاحت
در پارهای از پدیدههای جوی اثرات تراکمپذیری دارای اهمیت است و همچنین گرادیانهای شدید همراه با این پدیدهها، بررسی دقیق آنها را با درنظر گرفتن حالت غیرهیدروستاتیک امکانپذیر میکند. کار حاضر به حل عددی شکل پایستار معادلات دوبُعدی، غیرهیدروستاتیک و تراکمپذیر جو با استفاده از روش مککورمک مرتبه دوم میپردازد. جزئیات مربوط به نحوه گسستهسازی معادلات، اعمال شرایط مرزی نابازتابی و مرز سخت و نحوه آغازگری معادلات عرضه شده است. بهعلاوه در کار حاضر یک روش کلی برای گسستهسازی بخشهای دربرگیرنده جملات توازن هیدروستاتیک در معادلات با تعریف یک ضریب جدید آورده شده است. با بهکارگیری آزمونهای موردی موجود نتایج حل عددی برای شبیهسازی تکامل حباب سرد و گرم و همچنین شبیهسازی یک جریان گرانی عرضه میشود. نتایج عددی بهدست آمده و مقایسه کیفی آنها با نتایج موجود مربوط به سایر محققان گویای این مطلب است که روش مککورمک مرتبه دوم، عملکرد مناسبی در شبیهسازی معادلات دوبُعدی و تراکمپذیر جو، همانند پدیدههای همرفت عمیق دارد.
Atmosphere
Compressible
Finite difference
MacCormack Scheme
Non-hydrostatic
2011
07
23
171
191
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23095_98626d26e9dc900d7784f80a7e833613.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
بررسی اقلیم موج در بندر امیرآباد با اجرای مدل محلی Mike21-SW و روشهای نیمهتجربی
مهدی
قربانی طالقانی
علی اصغر
گلشنی
پیشبینی امواج در پنج دهه اخیر با به کارگیری مدلهای ریاضی مبتنی بر معادله پایستگی انرژی، شاهد پیشرفتهای چشمگیری بوده است. این مدلها نیز به نوبه خود دستخوش تغییرات بسیاری شدهاند که پیشرفتهترین آنها مدلهای طیفی نسل سوم نظیر Mike21-SW (توسعه یافته از سوی موسسه هیدرولیک دانمارکDanish Hydraulic Institue ) هستند. این مدلها با فرمولبندی مبانی فیزیکی تولید، انتشار امواج ناشی از باد و فرایندهای خاص آب کمعمق نظیر شکست ناشی از عمق و اثر بستر، نتایج قابل اطمینانی را عرضه میکنند. در این مقاله ابتدا با استفاده از روشهای نیمهتجربی SMB, SPM ,CEM , JONSWAP مشخصات موج در آبهای دور از ساحل بندر امیرآباد محاسبه شده و سپس با دادههای بویه بندر امیرآباد و بویه نکا مقایسه شده است. با توجه به اهمیت راهبردی منطقه دریایی بندر امیرآباد در دریای خزر، با استفاده از مدل SW از بسته نرمافزاری مایک 21 اقدام به شبیهسازی امواج در این منطقه شد. برای این کار ناحیه اطراف بندر با استفاده از مشهای نامنظم به ابعاد 500 متر شبکهبندی میشود و شرایط اولیه برای این مدل از دادههای طرح مدلسازی امواج دریاهای ایران وارد میشود. برای واسنجیدن (کالیبره کردن) مدل نیاز به دادههای اندازه گیری موج است که بدینمنظور از دادههای بویه امیرآباد و بویه نکا استفاده میشود . با مقایسه ضریب همبستگی بین دادههای بویه و روشهای نیمهتجربی و مدل عددی SW مشخص میشود که مدل محلیSW بهترین روش برای پیشبینی امواج منطقه است. سپس با استفاده از نرمافزار MIKEZeroگلموج حاصل از روشهای نیمهتجربی و مدل عددی ترسیم شد و از این طریق مشخص شد که جهت غالب موج در منطقه غربی است. و روش SPM ارتفاع موج غالب را 185/0 متر و مدل محلی ارتفاع موج غالب را 485/0 متر پیشبینی کردند.
Amir abad Port
Mike21-SW Model
Semi-Analytical wave prediction methods
2011
07
23
193
210
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23096_b602b92aabfc0324794235a87fd83e46.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
تحلیل چرخههای نوسان تاوه قطبی در یک مدل آب کمعمق برای پوشسپهر با استفاده از فرایافتهای اویلری
سید مجید
میررکنی
علیرضا
محبالحجه
در این تحقیق، برای تعیین سازوکارهای موثر در چرخههای نوسان (vacillation) تاوه قطبی و بهطورخاص بررسی چرخههای نوسان بادمداری، مدل آب کمعمق روی کره با بهرهگیری از چندین الگوریتم متفاوت بهکار گرفته میشود. عامل اصلی در چرخههای نوسان تاوه قطبی، اثر ترکیبی واداشتهای موجی و گرمایی است. برای آشکارسازی نقش پوشسپهر در ایجاد تغییرپذیری، واداشت موجی مستقل از زمان توسط عامل کوهساری (topography) و واداشت تابشی نیز بهصورت یک فرایند واهلش گرمایی در معادله پیوستگی جرم وارد شده است. در الگوریتمهای عددی مورد استفاده، معادلات آب کمعمق در نمایش (تاوایی پتانسیلی، واگرایی سرعت، واگرایی شتاب) با استفاده از تعمیم روش فرابرد پربندی نیمهلاگرانژی به معادلات دررو و نیز روش نیمهلاگرانژی محض در تفکیکهای فضایی متوسط تا زیاد حل شدهاند.
با استفاده از دادههای بلندمدت مدل آب کمعمق، مجموعهای از فرایافتهای اویلری حاصل از محاسبه جملات معادلة میانگین مداری مؤلفه مداری تکانه برای بررسی نوسانهای تاوه قطبی و استواری (robustness) یا نا استواری آن، محاسبه و تحلیل شده است. محاسبات نشان میدهد در معادلة فوق جملات گرایش باد مداری، واداشت کوهساری، واگرایی شار تکانه افقی و گشتاور کوریولیس سهم اصلی را در تعیین تحول زمانی چرخههای نوسان تاوه قطبی دارند. با توجه به مقادیر ناچیز جملههای انتقال پیچکی جرم و چشمة جرم، چرخههای نوسان تاوه قطبی را میتوان حاصل تغییرات ناهمفاز سه جملة واداشت کوهساری، واگرایی شار تکانه افقی و گشتاور کوریولیس دانست.
Eulerian diagnostics
oscillation cycles
polar vortex
Potential vorticity
shallow water model
2011
07
23
211
223
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23097_e874ec42c01bb29ca33a942e8c6b970a.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
ارزیابی کاربرد دادههای بارش NCEP/NCAR در پایش خشکسالی ایران
طیب
رضیئی
ابراهیم
فتاحی
اساس پایش خشکسالی در هر کشور وجود دادههای مطمئن و به هنگام است. دادههای هواشناسی موجود در ایران اغلب با تاخیر انتشار مییابند که این مسئله امکان پایش بهنگام خشکسالی در کشور را با مشکل روبهرو میکند. ازاینرو در این پژوهش امکان استفاده از دادههای شبکهبندی شده بارش NCEP/NCAR به منظور استفاده در پایش خشکسالی ایران مورد ارزیابی قرار گرفت. برای این منظور دادههای بارش ماهانه 52 یاخته (Grid) از شبکه دادههای NCEP/NCAR که کشور ایران را پوشش میدهند به همراه دادههای بارش ماهانه 32 ایستگاه سینوپتیک کشور برای دوره آماری 2005-1951 مورد استفاده قرار گرفت و سریهای زمانی SPI شش و دوازده ماهه آنها محاسبه شد. سپس آرایه S تحلیل مولفههای اصلی به همراه چرخش وریمکس (Varimax) روی سریهای زمانی SPI شش و 12 ماهه دادههای NCEP/NCAR ودادههای مشاهدهای به طور جداگانه صورت گرفت و مدهای اصلی تغییرپذیری SPI در سطح کشور شناسایی شد. نتیجه تحلیل مولفههای اصلی روی سریهای زمانی SPI شش و 12 ماهه هر دو منبع اطلاعاتی نشان داد که ایران را میتوان از نظر تغییرات زمانی SPI در هر دو مقیاس زمانی به چهار منطقه متمایز تقسیم کرد. سریهای زمانی نمره استاندارد مولفههای چرخش یافته بهدست آمده از دادههای NCEP/NCAR با سریهای زمانی نمره استاندارد مولفههای متناظر با آنها در دادههای مشاهدهای مورد مقایسه قرار گرفت و مشخص شد که در اغلب موارد هماهنگی خوبی میان آنها، بهویژه در دوره 1970- 2005 وجود دارد. همچنین نقشههای ناهنجاری بارش 2008 براساس دادههای NCEP/NCAR و دادههای مشاهدهای تهیه شد و مورد مقایسه قرار گرفت. این مقایسه نیز روشن ساخت که دادههای NCEP/NCAR روند تغییرات زمانی و مکانی بارش در ایران را بهخوبی نشان میدهد و میتواند برای پایش بهنگام خشکسالی در کشور مورد استفاده قرار گیرد.
Drought Monitoring
Iran
NCEP/NCAR
precipitation
SPI
2011
07
23
225
247
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23098_28e577addee39d15a8512ba5919d0a7a.pdf
Journal of the Earth and Space Physics
JESP
2538-371X
2538-371X
1390
37
2
تخمین عمق بی هنجاریهای گرانی با استفاده از شبکه های عصبی هاپفیلد
علیرضا
حاجیان
وحید
ابراهیمزاده اردستانی
کار
لوکاس
در این مقاله روش شبکه عصبی هاپفیلد برای تفسیر هوشمند داده های گرانی استفاده شده است. یک شبکه عصبی هاپفیلد برای تخمین عمق چشمه گرانی طراحی شده است. این شبکه طراحی شده برای داده های مصنوعی و واقعی آزمایش شده اند.
در مورد داده های واقعی این شبکه برای تخمین عمق یک تونل قنات واقع در موسسه ژئوفیزیک به کار برده شده و نتایج حاصله به مقادیر واقعی عمق بسیار نزدیک است.
Artificial Neural Network
depth estimation
Gravity
Hopfield
2011
07
23
https://jesphys.ut.ac.ir/article_23099_f3c7de783c732fc03cebe2860a20ad41.pdf