2024-03-29T12:23:19Z
https://jesphys.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=7377
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
بررسی دگرریختی پوسته در رشتهکوههای قوشاداغ با تحلیل دادههای GPS، تنش زمینساختی و روش تداخلسنجی راداری
احسان
سعادت فر
بهزاد
زمانی
زلزلة سال 1391 اهر- ورزقان (2/6 ریشتر) و پسلرزههای آن نشانگر تمرکز دگرریختی و تنش در شمال غرب ایران است. برای بررسی این دگرریختیها، نتایج حاصل از دادههای GPS، تنش زمینساختی مسبب دگرریختی، و تحلیل دادههای راداری بررسی شد. تداخلسنجی راداری (InSAR) روشی است که در آن اختلاف فاز بین دو یا چند تصویر راداری محاسبه و اختلاف طول مسیر بر اثر اخذ تصویر از دو منظر متفاوت ایجاد میشود. به کمک اختلاف فاز میتوان میزان جابهجایی سطح زمین را استخراج کرد. در این پژوهش روش تداخلسنجی راداری مبتنی بر پراکنشگرهای پایدار برای پایش دگرریختی بین لرزهای پوستة مرتبط با زمینلرزة اهر- ورزقان بهکار گرفته شده است. در این پژوهش از 20 تصویر حسگر Envisat ASAR در بازه زمانی 2003 تا 2010 برای بررسی دگرریختی پوستة زمین در منطقة اهر- ورزقان با استفاده از روش تداخلسنجی راداری مبتنی بر پراکنشگرهای پایدار استفاده شده است. نرخ دگرریختی زمین برحسب میلیمتر بر سال، در مسیر حرکت ماهواره و بیشینة نرخ جابهجایی افقی 4/7 میلیمتر بر سال بهدست آمده است. روش وارونسازی تنشهای زمینساختی، امکان تعیین سمت متوسط تنشها را در گسل جنوب اهر ممکن ساخته است، بهطوریکه متوسط تنشها با سمت NW-SE یعنی با روند (˚16/˚117) بهصورت فشارش (برای بیشینه تنشها) بهدست آمده است. این مسئله دلالت بر نزدیک به افق بودن تنش بیشینه دارد و باعث شکلگیری و تکامل راندگیها در محدودة غرب قوشاداغ شده است. نتایج تحلیل تنش، سازوکار کانونی زمینلرزه، و سازوکار گسل و نتایج دادههای GPS در منطقه، همگی با تحلیل تداخلسنجی راداری سازگارند.
اهر- ورزقان
تداخلسنجی راداری
تنش
گسل
GPS
2015
07
23
167
176
https://jesphys.ut.ac.ir/article_54581_8078684bc8dfe7a10486ef436c293d84.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
ترکیب و واترکیب در برداشت و پردازش دادههای لرزهای
هومن
کریمی
علی
غلامی
در دادهبرداری متعارف، به منظور پرهیز از تداخل پاسخ چشمههای مختلف که توسط گیرندهها دریافت میشود، آنها را با فاصلة زمانی بزرگ نسبت به هم شوت میکنند که این امر موجب افزایش زمان و هزینة عملیات میشود. بنابراین مفهوم دادهبرداری همزمان یا ترکیبی به منظور صرفهجویی در زمان و هزینه معرفی میشود. در این روش دو یا چند چشمه بهطور همزمان (با تأخیر زمانی کوتاه) شوت میشوند اما جبهة موج حاصل از این چشمهها با هم تداخل میکنند. از این رو قبل از تمامی مراحل استاندارد پردازشی، دادههای ترکیبی باید به صورت رکوردهای مجزا، جداسازی گردد که به این عمل واترکیب (Deblending) گفته میشود. در این مقاله ضمن معرفی دادهبرداری ترکیبی، سه روش واترکیب بررسی میشود: 1. روش حل کمترین مربعات (واترکیب کاذب (Psuedo-deblending)) که در آن هیچ منظمسازی انجام نمیگیرد و تنها معیار درستی، پیشبینی جبهة موج ترکیبی است. مشکل این روش این است که دادههای بازیابیشده تحت تأثیر نوفههای ترکیبی قرار میگیرند. 2. استفاده از فیلتر بردار-میانة چندبعدی به منظور تضعیف نوفههای ترکیبی حاصل از حل کمترین مربعات؛ این روش به عنوان یک فیلتر غیرخطی نمیتواند از تضعیف سیگنالهای همدوس اجتناب کند. 3. منظمسازی ماتریس عملگر واترکیب با فرض محدودبودن باند مکانی دادههای لرزهای برای چشمههای مجاور و متراکم.
نتایج اعمال این سه روش روی دادة مصنوعی نشان میدهد که واترکیب از طریق منظمسازی ماتریس عملگر، به دلیل دقت آن در تضعیف نوفه و حفظ سیگنال در مقایسه با دو روش دیگر قابل اعتمادتر است.
دادهبرداری همزمان یا ترکیبی
دادة غیرترکیبی
فیلتر میانه برداری
واترکیب
2015
07
23
177
191
https://jesphys.ut.ac.ir/article_52805_d311e034aa1caad62a5e0f640b247e6e.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
تفسیر دادههای مغناطیسسنجی کانسار پلیمتال منطقة عشوند و مقایسة نتایج با وارونسازی دادههای مقاومت ویژه و پلاریزاسیون القایی
اردلان
خزائی فر
علی
نجاتی کلاته
امین
روشندل کاهو
فرامرز
الله وردی میگونی
تفسیر دادههای مربوط به پیجوییهای مغناطیسی اغلب در حوزة فرکانس انجام میشود که این امر به دلیل سادهسازی روابط میان مدلهای زیرسطحی مختلف با میدان مربوطه است. تخمین عمق مربوط به منشأ بیهنجاریهای مختلف میدان پتانسیل نیز معمولاً با استفاده از روش اسپکتور و گرنت و در حوزة فرکانس انجام میشود. در این روش چنین فرض شده است که پارامترهای مربوط به منشأ بهصورت تصادفی و ناهمبسته توزیع شدهاند. با استفاده از اطلاعات بهدستآمده از چندین چاه پروژة حفاری قارهای آلمانیها در سراسر دنیا(KTB) نشان داده شد که فرض مربوط به روش اسپکتور و گرنت در مورد منشأ آنومالی صحیح نیست. در این مطالعه یک روش برای تخمین عمق منشأهای مختلف آنومالی با استفاده از طیف توان تعمیمیافته پروفیلهای مغناطیس ارائه شده است که مقدار عمق حاصل از آن بسیار به مقادیر واقعی نزدیک است. با استفاده از این روش به تخمین عمق دادههای مغناطیسی کانسار پلیمتال منطقة عشوند واقع در استان همدان پرداخته شده و نتایج آن با نتایج روشهای مقاومت ویژه و پلاریزاسیون القایی مقایسه شده است.
تخمین عمق
حوزة فرکانس
روش اسپکتور و گرنت
طیف توان تعمیمیافته
کانسار پلیمتال منطقة عشوند
2015
07
23
193
204
https://jesphys.ut.ac.ir/article_52812_6df441014f540a6edbb277e64418609d.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
کاربرد تجزیة مد تجربی و طیف فرکانس لحظهای برای تضعیف نوفه و تشخیص سایة فرکانس پایین در دادههای لرزهای
محمد صادق
پرکان
حمیدرضا
سیاه کوهی
علی
غلامی
در این مقاله با استفاده از روش تجزیة مد تجربی، طیف فرکانس لحظهای یا طیف هیلبرت معرفی و به منظور حذف امواج زمینغلت، حذف نوفة تصادفی و تجزیة طیفی مقاطع لرزهای به کار گرفته شده است. طیف هیلبرت پیشنهادی کاستیهای فرکانس لحظهای حاصل از تبدیل هیلبرت مرسوم را ندارد. برتری نتایج استفاده از طیف هیلبرت در پردازش و تفسیر با اعمال روش روی دادههای لرزهای مصنوعی و واقعی نشان داده شده است. همچنین در زمینة تجزیة طیفی مقاطع لرزهای برای اولینبار از مقاطع فرکانس لحظهای ثابت برای تشخیص نواحی کمفرکانس مقطع لرزهای استفاده شده است که نتایج نشاندهندة عملکرد قابل قبول مقاطع فرکانس لحظهای ثابت در امر تجزیة طیفی دادة لرزهای است.
تجزیة مد تجربی
سایة کمفرکانس
طیف هیلبرت
فرکانس لحظهای
موج زمینغلت
نوفة تصادفی
2015
07
23
205
217
https://jesphys.ut.ac.ir/article_52814_a92d13922f26b82fc653d4043e5f5755.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
بررسی معیار معرفیشده در کد WALDIM بهمنظور شناسایی ناهمسانگردی الکتریکی در ساختارهای زمینشناسی پیچیده؛ مطالعة موردی: حاشیة قارهای
منصوره
منتهایی
بنفشه
حبیبیان دهکردی
از میان روشهای متعددی که برای تحلیل بعدیت دادههای مگنتوتلوریک (MT) به کار میروند، تنها معیاری که در برنامة WALDIM برمبنای مقادیر ناورداهای چرخشی WAL معرفی شده، قادر بوده است اثر حضور ساختارهای ناهمسانگرد الکتریکی را تشخیص دهد. شناخت ساختارهای ژئوالکتریک ناهمسانگرد، پیامدهای فراگیری در ارزیابی ذخایر اقتصادی، تفسیر جریانات هیدرولوژی و درک سیر تکاملی ساختارهای زمینشناسی دارد. در این مقاله اعتبار و توانایی ناورداهای چرخشی WAL در استخراج اثرات ناهمسانگردی موجود در دادهها، بررسی میشود. به این منظور مدلهای مصنوعی حاوی ساختارهای ژئوالکتریک ناهمسانگرد از یک حاشیة قارهای در نظر گرفته میشوند که بهعلت تقابل بسیار زیاد هدایتویژه در دو طرف خط ساحل، برهمکنش قوی بین اثرات ناهمسانگردی و ناهمگنی الکتریکی وجود دارد. در ادامه قابلیت این ناورداها در شناسایی ناهمسانگردی ساختاری پوستة پایینی مربوط به حاشیة قارهای جنوب مرکز شیلی ارزیابی میشود که پیشتر از شواهد دیگر (مهمترین آنها: توابع تبدیل ژئومغناطیس) استنباط شده است.
تحلیل بعدیت
حاشیة قارهای
مگنتوتلوریک
ناوردای چرخشی
ناهمسانگردی الکتریکی
2015
07
23
219
228
https://jesphys.ut.ac.ir/article_52816_59c0df56d14f12ad01661901f1dd9c19.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
کاربرد فیلتر گسترش رو به بالا در تفسیر دادههای میدان مغناطیس بههمراه تعیین ارتفاع بهینة گسترش رو به بالا، منطقة منصورآباد یزد، ایران
محمدرضا
آزاد
با توجه به این واقعیت که تودههای آهن بهعلت بههمراه داشتن کانیهای فرومغناطیس، شدت مغناطیسی بالایی دارند، در اکتشافات معدنی معمولترین روش ژئوفیزیکی مغناطیسسنجی است که برای اکتشاف این ذخایر پیشنهاد میشود. برای پردازش و تفسیر نقشههای بیهنجاری مغناطیسی اصولاً از روشهای متعددی استفاده میشود که تقریباً اکثر این روشها بر مبنای سعی و خطاست. یکی از روشهای معمول پالایش یا فیلترسازی دادههای ژئوفیزیکی، فیلتر گسترش رو به بالاست که در این تحقیق نیز بهکار گرفته شده است. از جمله مشکلاتی که در تفسیر دادهها از طریق این فیلتر با آن مواجهیم، تعیین ارتفاع بهینة گسترش رو به بالاست. در این مطالعه دادههای مغناطیس بیهنجاری شمالی منطقة منصورآباد یزد مطالعه شد. بهمنظور تفسیر و تعیین ارتفاع فیلتر گسترش رو به بالا از روشی عملی بر مبنای همبستگی عرضی دو ارتفاع متوالی استفاده شده است. با استفاده از این روش بدون مقایسة نقشههای متعدد مربوط به ارتفاعات مختلف و بدون دخالت شخصی میتوان فیلتر مناسب گسترش رو به بالا جهت تعیین بیهنجاری ناحیهای مغناطیسی را بهدست آورد و متعاقب آن با کسر این مقادیر از کل مقادیر دادهها نقشة بیهنجاری باقیمانده را برآورد کرد که نشانگر بهتری از بیهنجاریهای محلی در منطقه است. با روش مذکور ارتفاع 39 متر برای دادههای مورد بررسی انتخاب شد. پس از بررسی و انطباق بیهنجاریهای مغناطیسی در محدودة مطالعاتی مشخص شد که عامل بیهنجاریها تودههای آهن است. گسترش عمقی عامل این بیهنجاریها متفاوت است و تا عمق متوسط 80 متر ادامه مییابد.
تعیین ارتفاع بهینه
گسترش رو به بالا
معدن آهن منصورآباد یزد
مغناطیسسنجی
2015
07
23
229
238
https://jesphys.ut.ac.ir/article_53702_62d1e0183d18dda37bdf17b4c77d6639.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
تفسیر دوبعدی دادههای مگنتوتلوریک دشت میقان اراک
بهروز
اسکوئی
حسین
پرنیان
محمود
میرزایی
بهنام
محمدی
روش مگنتوتلوریک (MT) به سبب تفکیکپذیری جانبی و عمق نفوذ زیاد از مؤثرترین روشهای الکترومغناطیسی برای تصویرسازی الکتریکی از ساختارهای زیرسطحی است. بهدلیل تغییرات مقاومت ویژه در لایههای مختلف زمین و ساختارهای زمینشناسی مانند گسل و سنگ کف، میتوان با استفاده از روش مگنتوتلوریک به مطالعة این ساختارها پرداخت.
در بهار 1390 اندازهگیریهای مگنتوتلوریک در بازة فرکانسی وسیعی در جنوب استان مرکزی، به منظور مشخصکردن هدایت الکتریکی پوسته با تأکید بر مشخصکردن ساختارهای زمینشناسی و شناسایی سنگ بستر و گسل احتمالی انجام گرفت.
مؤلفههای میدانهای الکتریکی و مغناطیسی در طول یک پروفیل و در شش ایستگاه با فاصلههای 1000 متر اندازهگیری شدند. پردازش دادهها و به دنبال آن وارونسازی یکبعدی برای هرکدام از سایتها صورت گرفت و در ادامه وارونسازی دوبعدی این دادهها اجرا شد. نتایج بهدستآمده از وارونسازی و مدل بهدستآمده از مد TE، هدایت الکتریکی ساختارها را در توافق خوبی با دادههای زمینشناسی مشخص کرده است. از مهمترین این نتایج میتوان به شناسایی یک گسل احتمالی پنهان و همچنین سنگکف در عمق با مقاومت ویژة زیاد اشاره کرد. مدل دوبعدی ضمن تفکیک لایههای رسوبی براساس تباین مقاومتویژة آنها، بهخوبی نشاندهندة ساختار گسلی است.
اراک
گسل تبرته
مقاومت ویژه
مگنتوتلوریک
وارونسازی
2015
07
23
239
248
https://jesphys.ut.ac.ir/article_52815_bc3b24720c8e76fe88b6d01ff7d510d2.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
ژرفای موهو و ضخامت سنگکره در منطقة برخوردی صفحة اوراسیا و عربی با استفاده از دادههای میدان پتانسیل
سید هانی
متولی عنبران
وحید
ابراهیم زاده اردستانی
هرمان
زین
این تحقیق با استفاده از مدلسازی وارون سهبعدی دادههای گرانی، ژئوئید و توپوگرافی، ژرفای موهو و ضخامت سنگکره را در منطقة برخوردی قارهای- قارهای صفحة عربی و صفحة اوراسیا شامل شرق آناتولی، شمال-غرب زاگرس و کوههای قفقاز نشان میدهد. منطقة هدف این تحقیق با توجه به قرارگیری در بین صفحات فعال تکتونیکی ذکرشده و نیز فلات ایران، از مناطق دارای پیچیدگیهای زمینشناختی به شمار میرود.
نتایج مدلسازی وجود ریشه برای کوههای قفقاز را بهوضوح نشان میدهد. در منطقة شمال-غرب زاگرس و شرق آناتولی، ضخیمشدگی پوسته (42 تا 48 کیلومتر) به دست آمده است که در حرکت به سمت غرب آناتولی از ضخامت آن کاسته میشود. ژرفای موهو در پوستة اقیانوسی دریای سیاه به نازکترین مقدار خود در منطقة مورد تحقیق (حدود 25 کیلومتر) میرسد که به سمت شمال و صفحة اوراسیا بهتدریج ضخیم میشود. در بخشهای شرقی صفحة آناتولی و در اتصال به شمال-غرب زاگرس، نازکشدگی سنگکره تا حدود 90 تا 110 کیلومتر شاهدی بر نزدیکی نرمکره به سطح زمین است که با فعالیتهای آتشفشانی هولوسن در این محدوده مطابقت دارد.
پوسته
سنگکره
شرق آناتولی
شمال غرب زاگرس
قفقاز
موهو
2015
07
23
249
256
https://jesphys.ut.ac.ir/article_52807_fc5310ae7f8e2999ee5a4bc642fc1d3f.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
استفاده از روش نوین «بازیابی اکسترمم» جهت اصلاح دادههای ماهوارههای ارتفاعسنجی، منطقة مطالعاتی: خلیج فارس
مهدی
خاکی
احسان
فروتن
محمد علی
شریفی
عبدالرضا
صفری
استفاده از دادههای ماهوارههای ارتفاعسنجی امروزه در تعیین نوسانات سطح دریاها، بهخصوص آبهای بسته به دلیل پوشش بالا، در دسترس بودن و دقت دادهها افزایش یافته است. با وجود این، در برخی نواحی نظیر آبهای بسته، دریاچهها، نواحی یخزده، بهخصوص خطوط ساحلی از دقت این دادهها کاسته میشود. مقابله با این کاهش دقت هدف این تحقیق است که از طریق مطالعه و اصلاح موجهای بازگشتی از سطح آب صورت میپذیرد. دادههای ارتفاعسنجی ماهوارههای TOPEX/POESIDON و JASON-1 در مناطق ساحلی و کمعمق خلیج فارس پرنوسان و نویزی است، لذا نیازمند اصلاح است. چهار روش مختلف برای اصلاح موجهای دریافتی ماهوارهها استفاده شده است، شامل سه روش موجود تکنیک مرکز ثقل، حد آستانه، روش مبتنی بر تکرار کمترین مربعات برای انطباق موج و روش جدید که براساس بازیابی اکسترممها عمل میکند. سه بخش اصلی این مقاله شامل حذف موجهای نویزی در دو مرحله، طبقهبندی موجها و بازسازی و اصلاح آنها، در نهایت استخراج ارتفاع صحیح سطح دریاست. در نهایت، برای بررسی دقت عملکرد میزان خطا و نویز با استفاده از دادههای تاید گیج، همچنین ژئوئید محاسبه میشوند. این مقایسه بیانگر بهبود تا 3092/0 متر در خطا و 4573/0 متر در نویز اطلاعات ارتفاعی با استفاده از الگوریتم جدید است.
ارتفاعسنجی ماهوارهای
اصلاح موج
بازیابی اکسترممها
2015
07
23
257
271
https://jesphys.ut.ac.ir/article_53237_3d5ab2d5d56c01bac6460d22a5511538.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
ارزیابی نیروهای مؤثر بر تشکیل و تقویت توفان حارهای گونو با استفاده از مدل تحلیلی کیو و بررسی عملکرد مدلهای عددی در تعیین شدت آن
مجید
مزرعه فراهانی
مرضیه
احمدی
محمد علی
ثقفی
شدت چرخند حارهای با سرعت باد در دیوارة چشم چرخند یا فشار سطح دریا در چشم آن تعیین میشود. به این منظور دو مدل عددی میانمقیاس (Advance Regional Prediction System) ARPS و WRF (World Research Forecasting) در بازة زمانی و مکانی فعالیت چرخند حارهای گونو Gonu)) اجرا شد. برونداد اجرای این دو مدل با پیکربندیهای به کار بردهشده با دادههای پردازششدة ماهوارهای دادههای مرکز اخطار تایفون نیروی دریایی و هوایی ایالات متحده (JTWC, Joint Typhoon Warning Center) مقایسه شد. برونداد مدل WRF در مقایسه با دادههای JTWC، شدت توفان گونو را با دقت نشان نمیدهد، اما مدل ARPS در این مورد بهطور نسبی موفقتر عمل کرده و ابَرچرخندی آن را از ردة پنج پیشیابی کرده است. برای تعیین سازوکار دینامیکی این توفان، بزرگی نیروهای گریز از مرکز، کوریولیس و اصطکاک در هنگام فعالیت توفان گونو محاسبه میگردد و شدت چرخند حارهای در زمانهای مختلف بررسی و با مقادیر مشابه بهدستآمده از مدل تحلیلی کیو Kiue)) مقایسه میشود. نتایج نشان میدهد که نیروی گریز از مرکز، بیشترین سهم را در کاهش فشار چشم چرخند حارهای گونو داشته است. در چهارم ژوئن که چرخند گونو در بیشینة فعالیت و شدت خود (ردة پنجم) قرار داشت، سهم سه نیروی گریز از مرکز، اصطکاک و کوریولیس در کاهش فشار چشم گونو به ترتیب 61/51، 68/41 و 32/4 هکتو پاسکال بهدست آمد. در نتیجه توفانهای با سرعت مماسی بزرگتر باعث کاهش بیشتر فشار در مرکز توفان میشوند و نیز سطوح ناصافتر نقش بیشتری در کاهش فشار هستة مرکزی توفان دارند.
چرخند حارهای گونو
مدل تحلیلی کیو- چن
مدل عددی ARPS
مدل عددیWRF
2015
07
23
273
280
https://jesphys.ut.ac.ir/article_52886_83d4e8ba733cd0dbdb6a5c00cfe8ed00.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
مدلسازی تغییرات سطح لحظهای آب دریای خزر با استفاده از مشاهدات ارتفاعسنجی ماهوارهای
عبدالرضا
صفری
سیمین
کلانتریون
هادی
امین
پیشبینی تراز آب دریا در صنایع کشتیرانی، تأسیسات نیرو در مناطق دریایی و بنادر، صنعت شیلات، شهرسازی بنادر، همچنین در علوم مختلف دریایی و اقیانوسشناسی اهمیت ویژهای دارد. روشهای متعددی از قبیل روشهای تجربی، مدلهای عددی و محاسباتی برای مطالعۀ پیشبینی امواج دریا توسعه یافته است. یکی از این روشهای مطالعاتی، روش سریهای زمانی است. در این راستا مدلهای مختلفی ارائه شدهاند که از آن جمله میتوان به مدلهای سری زمانی ARMA،MA و AR اشاره کرد. در تحقیق حاضر، از مدلهای مختلف سری زمانی همراه با روشهای آنالیز طیفی فوریه برای یافتن فرکانس موجود در سری زمانی و روش کمترین مربعات با تکیه بر مفهوم ایستایی سری زمانی بهمنظور دستیابی به فرکانس دقیقتر استفاده و امکان افزایش دقت نسبی برآورد و پیشبینی تراز آب دریا در بازه زمانی بیشتر مطالعه شد. با توجه به نتایج بهدست آمده از بهکارگیری دادههای ماهوارۀ ارتفاعسنجی Jason-2 در بازۀ زمانی 2008 تا 2012 در برآورد و تخمین مقادیر سری زمانی ارتفاع لحظهای آب دریای خزر در بازه زمانی بلندمدت با استفاده از مدلهای مختلف، همچنین کمترین مقدار محک آکائیک AIC، BIC و بیزی شوارتز SBC، مدل سری زمانی AR(6) کارآیی بهتری نسبت به مدلهایMA(q) و ARMA(p,q) داشت و روند تغییرات سری زمانی را با خطای کمتری پیشبینی میکند. با توجه به تحلیل آماری نتایج حاصل از تخمین مقادیر ارتفاع لحظهای آب دریا، مقدار میانگین مطلق خطا برابر 8/3 میلیمتر و مجذور میانگین مربعات خطا برابر 43/1 سانتیمتر در روز بهدست آمد.
روش سریهای زمانی
ماهوارۀ ارتفاعسنجی Jason-2
محک آکائیک AIC
محک BIC
ملاک بیزی شوارتز SBC
2015
07
23
281
299
https://jesphys.ut.ac.ir/article_53331_b0bbe6bfc0e7dc0733dd03884da1fe5f.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
بررسی و مقایسة همرفت گوشتۀ زمین با فرضهای مختلف برای چشمههای گرمایشی درون زمین
رضا
زین الدینی میمند
حسین
جلال کمالی
بخشی از پدیدههای سطحی زمین بر اثر فعالیتهای همرفتی گوشته رخ میدهد. ویژگی سلولهای همرفتی، به توزیع منابع حرارتی درون زمین وابسته است. در این مطالعه با شبیهسازی، ویژگیهای سلولهای همرفتی (با فرض تکلایهبودن همرفتی گوشته) در سه مدل گرمایش از پایینترین عمق گوشته که به هسته وصل است، توزیع منابع حرارتی در سرتاسر گوشته و توزیع منابع حرارتی در 150 کیلومتری پایین گوشته، با فرض ثابتبودن گرانروی و ظرفیت گرمایی ویژه بررسی شده است. نتایج نشان میدهد که هرچه منابع حرارتی توزیع گستردهتری در گوشته داشته باشند، پهنای سلولهای همرفتی بیشتر خواهد بود. در مدل گرمایش از پایینترین عمق گوشته که به هسته وصل است (انفصال گوتنبرگ) و مدل توزیع منابع حرارتی در150 کیلومتر پایین گوشته، سرعت بالارفتن مواد با سرعت فرورانش آنها بهطور تقریبی برابر است. در مدل توزیع منابع حرارتی در سرتاسر گوشته، پهنهای که مواد به سمت بالا حرکت میکند، از پهنة فرورانش خیلی وسیعتر است و این باعث میشود که سرعت بالاآمدن از سرعت فرورانش کمتر باشد. در حالتی که تمام منابع حرارتی در 150 کیلومتر پایین گوشته تمرکز داشته باشند به دلیل ایجاد حرارت زیاد، دما در این ناحیه در مقایسه با دو مدل دیگر بیشتر است. همچنین سرعت جریان همرفتی در این مدل از دو مدل دیگر بیشتر است. بنابراین، ابعاد و تعداد سلولهای همرفتی این مدلها و مقایسة آنها با مقیاسهای مشاهدة زمین (اندازة صفحهها)، نشان میدهد که دو مدل گرمایش از درون مطابقت بهتری با مشاهدات دارند.
شبیهسازی
فرورانش
گوشتة زمین
منابع حرارتی
هسته
همرفت
2015
07
23
301
312
https://jesphys.ut.ac.ir/article_52858_c5e943186c20cc21c43e1acbad2b4112.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
ارزیابی خشکسالی هواشناسی در ایران با استفاده از شاخص «استانداردشدة بارش و تبخیر-تعرق(SPEI)»
سحر
تاج بخش
نسرین
عیسی خانی
امین
فضل کاظمی
این تحقیق به بررسی اثر عوامل دما، بارش و تبخیر–تعرق در تعیین خشکسالی میپردازد. مجموع این تأثیرات در شاخص استانداردشدة بارش وتبخیر- تعرق ارزیابی شدهاند. از این رو در این مقاله کوشش شده است تا با مطالعة موردی در یک دورة یکساله (چهار فصل)، خشکسالی کشور به کمک این شاخص (به صورت سهماهه) بررسی شود. دادههای دما و بارش برای تعیین ناهنجاریها و شاخص خشکسالی استانداردشدة بارش وتبخیر-تعرق در دورة مورد نظر از سازمان هواشناسی کشور دریافت شده است. نتایج این تحقیق نشان میدهد که عامل تبخیر–تعرق، نقش مؤثری در تغییر شدت خشکسالی دارد، به گونهای که با وجود افزایش (کاهش) بارش در مقایسه با میانگین بلندمدت بهویژه در بخشهای جنوبی کشور، به علت افزایش (کاهش) تبخیر–تعرق، شدت خشکسالی افزایش (کاهش) یافته است. بنابراین از آنجا که خشکسالی پدیدهای وابسته به چند متغیر است، به نظر میرسد در کنار عامل بارش، میتوان عامل تبخیر–تعرق را بهویژه برای بخشهای جنوبی کشور و فصلهای گرم سال لحاظ کرد.
پتانسیل تبخیر-تعرق
خشکسالی
سیستم اطلاعات جغرافیایی
شاخص استانداردشدة بارش وتبخیر-تعرق
2015
07
23
313
321
https://jesphys.ut.ac.ir/article_52888_b30817a0013927e1f067b745a7b7ed88.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
ارزیابی توان باد در استان کردستان
بختیار
محمدی
در سالهای اخیر نیروی جنبشی باد به عنوان منبعی نوین و تمامنشدنی از انرژی مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی مقدار توان باد در استان کردستان انجام شد. برای انجام آن از دادههای متغیرهای سمت و تندی باد هفت ایستگاه همدید استان کردستان و همچنین 21 ایستگاه مجاور استان از زمان تأسیس ایستگاههای همدید تا سال 2005 استفاده شد. ابتدا دادههای سمت و تندی باد ایستگاههای مورد مطالعه (28 ایستگاه همدید) به مؤلفههای باد مداری و نصفالنهاری تبدیل شدند. با استفاده از این دادهها، مقدار باد مداری و نصفالنهاری برای 2068 یاخته(به ابعاد تقریبی 7/3*7/3 کیلومتر مربع) در استان کردستان در هر روز به کمک میانیابی به روش کریجینگ برآورد شد. نتایج حاصل از برآورد توان باد(با استفاده از سه نوع توربین با شعاع چرخانه 10، 15 و 25 متری) نشان داد که بر اساس توربینهای با شعاع 10 متر حداکثر میتوان تا 170 هزار وات بر متر مربع در هر یاخته از استان انرژی تولید کرد؛ البته تنها مناطق محدودی از استان کردستان (بهویژه زرینه اوباتو، قروه و بیجار) توانایی تولید این مقدار انرژی را دارند. بر اساس توربینهای با شعاع چرخانه 15 متری، تقریباً همین ناحیه میتواند تا 370 هزار وات بر متر مربع در هر یاخته از استان انرژی تولید کند. در نهایت با استفاده از توربینهای با شعاع چرخانه 25 متری، میتوان تا بیش از 1 میلیون وات بر متر مربع در هر یاخته انرژی تولید کرد.
اقلیمشناسی کاربردی
انرژیهای تجدیدپذیر
تندی باد
جهت باد
2015
07
23
323
335
https://jesphys.ut.ac.ir/article_52817_13f0641acdce10aeeee368728d7966d1.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1394
41
2
وردایی دمای هوای ایران از سطح زمین تا پوش سپهر زیرین به عنوان نمایه ای از تغییر اقلیم در بازه زمانی 1979 تا 2014
محمد
دارند
برای این پژوهش دادههای ماهانة دمای سطح زمین تا پوشسپهر زیرین ایرانزمین از مرکز پیشبینی میانمدت جوی اروپایی(ECMWF) طی بازة زمانی 1/1979 تا 4/2014 استخراج شد. تفکیک مکانی دادههای بهکارگرفته شده 125/0 درجة قوسی است که برپایة آن 9965 یاختة مکانی داخل مرز سیاسی ایران زمین قرار میگیرد. ماتریسی در ابعاد 9965 424 ایجاد شد که روی سطرها زمان (ماه) و روی ستونها مکان (یاختههای درون ایرانزمین) قرار داشت. وردایی دما در 15 تراز مختلف جوی از سطح زمین تا 10 هکتوپاسکال در بالای جو واکاوی شد. دادههای دمای ثبتشده در ترازهای یادشده توسط رادیوسوندهای 11 ایستگاه جو بالای ایران برای ارزیابی دقت و مقایسه با دادههای مرکز پیشبینی میانمدت جوی اروپایی استفاده شد. از دو آزمون ناپارامتریک منکندال و تخمینگر شیب سن برای سنجش معناداری روند و برآورد روند تغییرات بهره برده شد. یافتههای این پژوهش نشان داد که بهکاربستن دادههای مرکز پیشبینی میانمدت جوی اروپایی برای واکاوی وردایی دمای سطح زمین تا پوشسپهر زیرین ایرانزمین بسیار سودمند و مفید است؛ چرا که تفکیک مکانی-زمانی بالای دادهها در راستای افقی و عمودی، امکان داوری دقیقتر با جزئیات بسیار بیشتر و بهتر را دربارة تغییرات رفتار دمای سطح زمین تا پوشسپهر زیرین در مقایسه با دادههای تصاویر ماهوارهای واحد سنجندة موج کوتاه (MSU) و رادیوسوندها فراهم میکند. همچنین یافتهها نشان داد که به لحاظ آماری در سطح اطمینان 95 درصد روند افزایشی دمای سطح زمین، وردسپهر پایینی و بالایی و روند کاهشی دمای پوشسپهر زیرین طی دورة مورد مطالعه معنادار است. اگرچه وردایی دمای وردسپهر میانی در سطح اطمینان یادشده معنادار نیست ولی برازش خط رگرسیون روی سری زمانی دمای استانداردشده، بیانگر افزایش روند دمای این لایه در دهة اخیر است. روند افزایشی دمای سطح پهنة ایرانزمین 65/0 درجة سانتیگراد به ازای دهه است و در مقایسه با سایر ترازهای جو بالای ایران بیشتر است. گرمایش لایة وردسپهر پایینی بیشتر از وردسپهر بالایی است. پراکنش مکانی روند تغییرات دما بیانگر آن است که در رویة زمین روند افزایش دمای گسترة مکانی بین مدار 34 تا 37 درجه از سایر مناطق بیشتر است. روی برخی مناطق جنوبی البرز و شرق زاگرس به ازای هر دهه بین 3/1 تا 6/1 درجة سانتیگراد به میانگین دمای سالانه افزوده شده است. بهطور کلی سطح زمین و وردسپهر پایینی نیمة شمالی کشور از نیمة جنوبی گرمتر شدهاند. وردایی مثبت و معنادار دمای وردسپهر بالایی نیمة جنوبی کشور، افزایش ارتفاع لایة وردیست و جابهجایی شمال سوی سلول هدلی را در پی خواهد داشت و این تأییدی بر یافتههای سایر پژوهشگران است. روند کاهشی دمای پوشسپهر زیرین به جز در برخی مناطق شمالشرق کشور، یکدست است و آهنگ کاهشی آن بین 2/0- تا 3/0- درجة سانتیگراد به ازای هر دهه است. در تراز 50 هکتوپاسکال روند کاهشی دمای پوشسپهر زیرین بیشینه است و به ازای هر دهه حدود 43/0 درجة سانتیگراد از دمای تراز یادشده کاسته شده است. به لحاظ زمانی از سال 1998 به بعد ناهنجاری مثبت دمای رویه و وردسپهر پایینی شروع شده است. بیشترین ناهنجاری مثبت در سالهای 2010 و 2001 اتفاق افتاده است.
ایران
دادههای شبکهای
دمای جو بالا
دمای رویه
نمایة تغییر اقلیم
2015
07
23
337
350
https://jesphys.ut.ac.ir/article_52834_bb0ed3de4fc8ae22bdece1a05976a6d5.pdf