2024-03-29T14:52:10Z
https://jesphys.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=9535
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
بررسی پیچیدگی توزیع زمانی لرزهخیزی در گستره زاگرس با استفاده از آنالیز فرکتالی
ساهره
گلریز
امیرپیروز
کلاهیآذر
در این مطالعه سعی شده است تا میزان پیچیدگی توزیع زمانی لرزهخیزی در پهنه زمینساختی زاگرس مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. برای این منظور از راهکار تجزیه و تحلیل فرکتالی مبتنی بر تبدیل موجک استفاده شده است. در این خصوص سریهای زمانی لرزهخیزی برای تمامی زیرپهنههای گستره زاگرس تهیه شده و سپس مورد تجزیه و تحلیل فرکتالی قرار گرفتهاند. نتایج بهدست آمده نشاندهنده ماهیت چندفرکتالی و مستقل از مقیاس توزیع زمانی لرزهخیزی در تمامی قسمتهای پهنه مورد مطالعه است. با این وجود ویژگیهای فرکتالی زیرپهنههای مختلف یکسان نبوده و هر یک از آنها دارای سرشتی متفاوت هستند. در نواحی ایذه و زاگرس مرتفع که دارای میزان تمرکز تنش به نسبت بالایی هستند، توزیع زمانی لرزهخیزی دارای ماهیتی پادهمبسته و تا حدی ساده است. این در حالی است که در زیرپهنههای لرستان، فروبار دزفول و کمان فارس، توزیع مذکور به نسبت پیچیده بوده و ماهیتی نسبتاً همبسته و گاهاً تصادفی دارد. همچنین یافتههای این تحقیق نشان میدهد که در گستره زاگرس لرزهخیزی مستقل نسبت به لرزهخیزی وابسته دارای توزیع زمانی ناهمگنتری است. هر چند که این ناهمگنی در بخشهای مختلف پهنه مذکور یکسان نبوده و متغییر است.
تبدیل موجک
طیف تکینگی
چندفرکتال
لرزهزمینساخت
لرزهخیزی مستقل
لرزهخیزی وابسته
2019
07
23
247
267
https://jesphys.ut.ac.ir/article_70984_972cdc218cd8585020b653f709b54aea.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
استفاده از الگوریتم POCS برای بازسازی دادههای لرزهای سهمؤلفهای در حوزه فوریه کواترنیون
امین
افتخاری
حمیدرضا
سیاهکوهی
لرزهنگاری سهمؤلفهای از امواج لرزهای در هر ایستگاه در سه راستا نمونهبرداری کرده و اطلاعات امواج P و S را بهصورت همزمان برداشت میکند. در برخی کاربردها استفاده از اطلاعات موج S به همراه اطلاعات موج P برآورد درستی از خصوصیات مخزن بهدست میدهد. چون در برداشتهای لرزهای گاهی بهعلت شرایط منطقه یا خرابی دستگاهها، نمونهبرداری مکانی یکنواخت از امواج لرزهای میسر نیست، باید از روشهای درونیابی استفاده کرد تا ردلرزههای برداشت نشده بازسازی شوند. روشهای مرسوم بازسازی ردلرزههای گمشده در لرزهنگاری سهمؤلفهای، معمولاً با اجرای روش روی هر مؤلفه بهطور جداگانه انجام میشود، که میتواند به ویژگیهای ظریف در رکورد صدمه بزند. در این تحقیق روشی برای بازسازی همزمان هرسه مؤلفه به یکباره ارائه میشود (برگرفته از ایده استنتون و ساشی) که با استفاده از تبدیل فوریه کواترنیون و الگوریتم تصویر بر روی مجموعههای محدب (QPOCS)، انجام میشود. نمایش برداری داده مختلط در حوزه فرکانس میتواند بهوسیله قراردادن بخشهای حقیقی و موهومی هر مؤلفه در آرگومانهای یک کواترنیون، بهدست آید. این روش اجازه میدهد تا عملگرها بر روی هر دو مؤلفه بهطور همزمان اعمال شوند. مزیت این روش بهخاطر همپوشانی طیفی مؤلفهها در حوزه فرکانس-عددموج میباشد. نتیجه حاصل از کاربرد این روش بر دادههای سهمؤلفهای مصنوعی و واقعی، با نتیجه حاصل از کاربرد الگوریتم POCS بر روی هر مؤلفه بهتنهایی، مقایسه شده که نتایج بازسازی با استفاده از الگوریتم QPOCS دارای کیفیت بازسازی بهتری میباشند.
درونیابی سهبعدی
لرزهنگاری سهمؤلفهای
تبدیل فوریه
کواترنیون
مجموعه محدب
2019
07
23
269
281
https://jesphys.ut.ac.ir/article_70967_1bf03147e9bc91cf31870e56ddfb15f2.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
شناسایی ضعف در میانگینگیری برداری دادههای مغناطیدگی و روشی برای برطرف کردن این ضعف
محمد احسان
حکمتیان
در جوامع معمولی آماری، اغلب وضعیت توزیع عادی یا نرمال حاکم است و لذا در آنها استفاده از تابع چگالی احتمال گوسی یا نرمال و استفاده از میانگینگیری حسابی یا معمولی کار صحیحی میباشد. اما اگر جامعه آماری از تعدادی جهت دلخواه فضایی تشکیل شده باشد، وضعیت توزیع عادی یا نرمال حاکم نمیباشد. در این شرایط از تابع چگالی احتمال فیشر ومیانگینگیری برداری میتوان بهره برد. یکی از جوامع آماری جهتی، جامعه آماری جهتهای مختلف مغناطیدگی سنگها است. در این مقاله پس از یک مقدمه، برای درک بهتر تفاوت جامعه آماری معمولی و جامعه آماری جهتی، هم پراکندگی نرمال و هم پراکندگی فیشر (که برای جامعه جهتی استفاده میشود) مورد بحث قرار میگیرد. در ادامه الگوریتم محاسبه جهت میانگین مجموعه بردارها مطرح میشود. سپس به یک برنامه رایانهای دارای توانایی میانگینگیری برداری که در جریان همین پژوهش تولید شده، اشاره شده است و بعد میانگینگیری برداری و حسابی با استفاده از دادههای مغناطیدگی مقایسه شدهاند. در این پژوهش معلوم شد که یک ضعف در میانگینگیری برداری وجود دارد و آن اینکه در بعضی شرایط جواب میانگینگیری برداری یکتا نمیباشد. راهحل ارائه شده در این پژوهش برای رفع این ضعف این است که در کنار میانگینگیری برداری، مناسب است که میانگینگیری معمولی یا حسابی هم صورت بگیرد تا در مواردی که جواب میانگینگیری برداری چند جهت متفاوت است، بتوانیم میانگین برداری صحیح را تشخیص دهیم.
میانگینگیری برداری
میانگینگیری حسابی
جهتهای مغناطیدگی
2019
07
23
283
298
https://jesphys.ut.ac.ir/article_70983_75e1629ca1bdb13c4b6abb7244af49a8.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
سنیابی بهروش لومینسانس نوری نمونههای رسوبی برداشتشده از تراسهایی رودخانهای کارون در خوزستان، جنوب غرب ایران
مرتضی
فتاحی
کوین
وودبریج
مارک
دبیتمن
تراسهای آبرفتی اطراف رود کارون بهصورت توأم تحتتأثیر آبوهوا و تکتونیک بوده و میباشند. سازندهای سطحی تراسهای آبرفتی عموماً محیطهای مناسبی برای تجمع انسانها بودهاند، لذا تحتتأثیر انسانها نیز قرار گرفتهاند و بررسی آنها از دیدگاههای مختلف از جمله زمینشناسی، ژئومورفولوژی، دیرینه اقلیمشناسی و باستانشناسی ضروری است. در خوزستان –تراسهای آبرفتی متعددی وجود دارد که مطالعه آنها اطلاعات مهمی را در اختیار میگذارد. یافتن سن رسوبات نقشی کلیدی در این مطالعات دارد. بهعنوان مثال میتوان بهکمک آنها نرخ بالا آمادگی را تخمین زد. این مقاله ارائهکننده تکنیکهایی است که جهت اندازهگیری سن هفت نمونه برداشت شده از تراسهای رودخانهای کارون انجام شده است. کوارتزهایی از این نمونهها استخراج شد و با استفاده از روش دانه درشت و تکالیکوتی سنیابی شدند. بهمنظور اندازهگیری سن، نمونهها بهروش لومینسانس نوری تحریک شد و با دو پارامتر دز معادل، دز طبیعی و دز سالانه اندازهگیری شد. با تقسیم این دو پارامتر سن نمونهها تخمین زده شد. دزهای معادل بهدست آمده برای هر نمونه پراکندگی زیادی را نشان دادند که موجب شد تا سنهای مختلف با توجه به مدلهای مختلف برای هر نمونه بهدست آید. اطلاعات کامل در مورد محل تراسها و محل نمونهبرداری ارائه شده است تا این سنها بتواند جهت تحقیقات بیشتر مورد استفاده قرار گیرد.
سنیابی
لومینسانس نوری
تراس رودخانهای
کارون
2019
07
23
299
311
https://jesphys.ut.ac.ir/article_70990_cff975f156d3853211f3f1f7921e5d03.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
تخمین میزان جابهجایی ایستا در دادههای مگنتوتلوریک با استفاده از تانسور مغناطیسی افقی
احسان
لیموپرورجهرمی
بنفشه
حبیبیان دهکردی
بهروز
اسکوئی
تفسیر دادههای مگنتوتلوریک در حضور اعوجاجهای گالوانی ناشی از ساختارهای کوچکمقیاس نزدیک سطحی میتواند به نتایج نادرست منجر شود. سادهترین شکل ظهور این اعوجاجها درحالیکه فقط به تغییر دامنه میدانهای الکتریکی محدود میشوند، جابهجایی قائم منحنیهای مقاومتویژه ظاهری یا همان پدیده جابهجایی ایستا (static shift) است؛ که مقدار آن تنها با استفاده از دادههای تانسور امپدانس قابل محاسبه نیست و در واقع جزء بخشهای غیرقابل تعیین ماتریس اعوجاج است. در این تحقیق از توابع تبدیل ژئومغناطیسی (تیپر و دادههای مغناطیسی افقی) برای برآورد نسبی میزان این جابهجایی و بازیافت مقاومتویژه ظاهری معوج نشده یا منطقهای مود TE بر اساس قانون القاء فاراده استفاده شده است. با لحاظ کردن تغییرات افقی مؤلفههای افقی میدان مغناطیسی، روش مورد نظر بر روی دو مدل مصنوعی اعمال شده است. به دو روش محاسباتی مختلف، اغتشاشات ناشی از ساختارهای کوچک مقیاس سهبعدی شبیهسازی شده و به مدلهای مورد استفاده اضافه شدند. نتایج بهدست آمده، مؤید دقیقتر بودن میزان جابهجایی برآورد شده نسبت به حالتی است که از توابع تبدیل مغناطیسی افقی صرفنظر و تنها توابع تبدیل مغناطیسی قائم مد نظر قرار گیرند.
مگنتوتلوریک
توابع تبدیل
جابهجایی ایستا
2019
07
23
313
324
https://jesphys.ut.ac.ir/article_70986_fe8066b4ec5900acc77a1fc9f2e8bac0.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
برآورد بهینه دقت مشاهدات در شبکههای کلاسیک جابهجاسنجی
سعید
فرزانه
کمال
پروازی
روش برآورد مؤلفههای واریانس کمترینمربعات زمانی که تنوع مشاهداتی در شبکه وجود داشته باشد کارایی خوبی از خود نشان میدهد. با استفاده از این روش برای هر دسته از مشاهدات مختلف یک ضریب مقیاس محاسبه میشود. در این تحقیق از روش وزندهی برآورد مؤلفههای واریانس کمترینمربعات استفاده شده است. این بهبود دقت برای مختصات نقاط شبکه بهنحوی است که مقدار نیم قطر بزرگ بیضی خطای مطلق نقاط در حالت استفاده از برآورد مؤلفههای واریانس کمترین مربعات برابر 29 میلیمتر، در حالیکه با استفاده از روش فاکتور وریانس ثانویه این مقدار به دو برابر افزایش مییابد. علاوه بر این در هنگام استفاده از روش برآورد مؤلفههای واریانس کمترینمربعات اثر ماتریس کوواریانس مجهولات برابر 8/0 میلیمتر میباشد که نسبت به روش فاکتور وریانس ثانویه مقدار آن به اندازه دو برابر کاهش مییابد. در واقع مزیت روش برآورد مؤلفههای واریانس کمترینمربعات برآورد واقعبینانهای از دقت پارامترهای مدل و ابعاد بیضی خطای مطلق میباشد.
برآورد مؤلفههای واریانس کمترینمربعات
فاکتور وریانس ثانویه
شبکههای ژئودتیک
عدد آزادی
2019
07
23
325
342
https://jesphys.ut.ac.ir/article_70982_5d0ea1479e4a77408561f7c4cbbbbfb9.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
پایش و پیشبینی روند تغییرات نواحی سکونتگاهی با استفاده از تصاویر چند زمانه (مطالعه موردی: شهر سنقر)
سعید
نگهبان
حمید
گنجائیان
عطرین
ابراهیمی
کامیار
امامی
شهرنشینی یکی از عوامل انسانی مهم و تأثیرگذار بر کاربری اراضی و همچنین تغییردهنده ویژگیهای مختلف سطح زمین است. با توجه به روند رو به رشد نواحی سکونتگاهی و افزایش میزان تخریب اراضی مستعد، این پژوهش سعی دارد تا روند تغییرات مناطق مسکونی در شهر سنقر را مورد ارزیابی قرار دهد و همچنین بر مبنای تغییرات صورت گرفته بین سالهای 2000 تا 2012، روند این تغییرات برای سالهای 2025 و 2040 پیشبینی کند. درواقع هدف اصلی تحقیق حاضر آگاهی از شرایط آینده کاربری اراضی در صورت ادامه یافتن روند موجود است. روش کار به این صورت است که پس از تهیه تصاویر ماهوارهای و پیشپردازش تصاویر، کاربری اراضی محدوده مطالعاتی برای سالهای 2000 و 2012 تهیه و با استفاده از مدل LCM میزان تغییرات کاربری اراضی آنالیز شده است. سپس بر اساس مدل زنجیره مارکوف میزان پتانسیل تغییر هر کاربری به کاربری سکونتگاهی سنجیده شده است. پس از محاسبه پتانسیل انتقال هر کاربری به کاربری سکونتگاهی با استفاده از دادههای توصیفی موردنظر، نقشه پیشبینی سخت کاربری اراضی برای سالهای 2025 و 2040 تهیه شده است. نتایج حاصله بیانگر این است که نواحی سکونتگاهی محدوده مطالعاتی از 3/8 کیلومترمربع در سال 2000 به 6/12 کیلومترمربع در سال 2012 رسیده است که این مقدار بیانگر رشد قابل توجه نواحی سکونتگاهی دارد. همچنین نتایج حاصل از پیشبینی بیانگر این است که میزان گسترش نواحی سکونتگاهی تا سال 2025 و 2040 بهترتیب به 2/18 و 1/24 کیلومترمربع خواهد رسید.
سکونتگاه
سنقر
کاربری اراضی
تغییرات
LCM
2019
07
23
343
354
https://jesphys.ut.ac.ir/article_70969_e66d5145cee5d18d80187b7c4f6fe4d7.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
تغییرات پوشش برف در رشتهکوه زاگرس با استفاده از دادههای روزانه سنجنده MODIS
پیمان
محمدی احمدمحمودی
اسداله
خورانی
هدف از انجام این پژوهش تجزیه و تحلیل روند تغییرات پوشش برف در محدوده رشتهکوه زاگرس جهت واکاوی نوسانات پوشش برف طی دوره زمانی 2016-2001 است. در این پژوهش از دادههای روزانه سنجنده MODIS جهت استخراج و بررسی تغییرات سطح پوشش برف (SCA) و برفمرز (SL) برای ماههای دارای پوشش برف طی سالهای 2016-2001 شده است. برای ارزیابی صحت تغییرات پوشش برف از آمار میانگین بارش (بدون تفکیک برف و باران) ایستگاههای سینوپتیک قرارگرفته در ارتفاع بالاتر از 1500 متر استفاده شد و جهت ارزیابی دقت تصاویر MODIS در استخراج سطح پوشش برف از 12 فریم تصویر سنجنده ASTER بهعنوان نقشه صحت زمینی استفاده شد. تحلیل روند تغییرات پوشش برف و برفمرز با استفاده از آزمون من-کندال نشان میدهد که پوشش برف و برفمرز بهطور کلی چه در سطح معناداری 99 درصد و چه 95 درصد فاقد روند است. بررسی آمارهای پوشش برف هرماه نشان میدهد که سال 2009 نقطه عطفی در پوشش برف زاگرس بهشمار میرود و از این سال به بعد تا سال 2016 برای تمامی ماهها بهجز ماه نوامبر تغییرات پوشش برف کاهشی است. بررسی تغییرات میانگین سطح پوشش برف طی سالهای 2016-2009 نسبت به سالهای 2008-2001 نشان میدهد که ماه ژانویه با بیشترین کسری پوشش برف به میزان 11/55- درصدی در دامنه ارتفاعی 1162-4212 و کسری بارش 85/45- برای ایستگاههای سینوپتیک مواجه بوده است. ارزیابی دقت تصاویر پوشش برف MODIS نسبت به تصاویر ASTER نیز نشان میدهد که مقادیر ضرایب R2، RMSE و MAPE بین سطح پوشش برآوردی توسط هر دو تصویر به ترتیب 99/0، 3/49 کیلومترمربع و 51/21 درصد بوده است.
پوشش برف
زاگرس
MODIS
منابع آب
2019
07
23
355
371
https://jesphys.ut.ac.ir/article_70966_0de2813546f0967b2bf8e954403765cf.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
بررسی تجربی تأثیر ذرات آبدوست بر تعدیل مه
امیر
باقری مصلحآبادی
عباسعلی
علیاکبری بیدختی
مریم
قرایلو
رضا
خلیفه
تشکیل مه باعث کم شدن دید افقی میشود و دید افقی پایین میتواند باعث بروز مشکلاتی عمدتاً در فرودگاهها و جادهها شود. از اینرو با تشکیل مه مصنوعی در آزمایشگاه، تأثیر برخی هواویزها بر روی مه بررسی میشود. ذرات آبدوست میتوانند بهعنوان هستههای میعان با افزایش شعاع مؤثر و کاهش غلظت قطرکها، در تعدیل مه مؤثر باشند. در این مطالعه، آزمایشها بر روی سدیم هیدروکسید، اوره و نمک انجام شده است که با هواویزهای زمینه مقایسه شدهاند. ابتدا عمق نوری مه محاسبه و سپس توزیع اندازه قطرکهای مه تخمین زده میشود. همچنین دیگر پارامترها مانند غلظت قطرکهای مه، محتوای آب مایع و زمان ماندگاری مه، مورد ارزیابی قرار میگیرد. نتایج حاکی از آن است که ذرات آبدوست بهعنوان هستههای میعان، نقش بهسزایی را در تعدیل مه ایفا میکنند. بهطوریکه در حضور این ذرات، غلظت قطرکهای مه در مقایسه با هواویزهای زمینه کاهش یافته است و مه رقیقتر شده است. در حضور ذرات سدیم هیدروکسید غلظت کل قطرکها کاهش زیادی داشته است و مدتزمان ماندگاری مه به 31 ثانیه رسیده است که نشان میدهد این ترکیب برای تعدیل مه عملکرد بهتری داشته است. همچنین هنگامیکه ذرات سدیم هیدروکسید درون محفظه وجود داشتند، بهطور مشاهداتی قطرکهای بسیار کوچکی که در انتهای فرآیند سه آزمایش دیگر بر روی پرتوی لیزر نوسان میکردند، برای این ذرات وجود نداشتند.
ذرات آبدوست
بررسی تجربی
قطرکها
تعدیل مه
2019
07
23
373
382
https://jesphys.ut.ac.ir/article_69151_dc9f66fe60a55b1072866cfa3c93f240.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
الگوهای برهمکنش جتهای جنب حاره و جبهه قطبی در بارشهای سنگین بهار و پاییز ایران
آذر
جلیلیان
حسن
ذوالفقاری
جلیل
صحرایی
در این پژوهش برهمکنش جتهای جنب حاره و جبهه قطبی در بارشهای سنگین بهار و پاییز ایران (2017-1988) بررسی شده است. برای نیل به این منظور، پس از شناسایی منطقه بیشینه تغییرات جتها، با استفاده از تحلیل عاملی به روش مؤلفه مبنا (PCA) بر روی دادههای ارتفاع تراز 500 هکتوپاسکال، چهار مؤلفه اصلی با تبیین 82 درصد از پراش دادهها تعیین شد. سپس با استفاده از روش تحلیل خوشهای، روزهای واقع در هر خوشه و با روش همبستگی درونگروهی، روز نماینده هر خوشه مشخص شد. همچنین با دریافت دادههای واگرایی، سرعت قائم جو (امگا)، تاوایی، رطوبتنسبی، رطوبتویژه، دما و میانگین فشار تراز دریا از مرکز مطالعات میانمدت اروپا (ECMWF, European Centre for Medium-Range Weather Forecasts)، اثرات الگوهای برهمکنش جتها بر رخداد بارش سنگین بررسی شد. نتایج پژوهش نشاندهنده تأثیرات متفاوت سه الگوی برهمکنش جتها بر بارش سنگین است. بهطوریکه اثرات برهمکنش مستقیم ناشی از انطباق گردش واچرخندی جت جنب حاره بر گردش چرخندی جت جبهه قطبی باعث تمرکز بارش در ایستگاههای محدودی شده است؛ اما تأثیر برهمکنش غیرمستقیم ناشی از انطباق گردش چرخندی جت جنب حاره بر گردش واچرخندی جت جبهه قطبی، بارشهای گستردهای را در پی داشته است. همچنین برهمکنش متقابل حاصل مجاورت گردشهای واچرخندی جت جنب حاره و چرخندی جت جبهه قطبی، بر تشدید فرآیند جبههزایی و رخداد بارش در امتداد این جبههها مؤثر بوده است. مجاورت گردشهای چرخندی جت جنب حاره و واچرخندی جت جبهه قطبی، برهمکنشی در پی نداشته و رخداد بارش سنگین در این الگو، فقط از گردش چرخندی جت جنب حاره متأثر شده است.
بارش سنگین
جت جنب حاره
جت جبهه قطبی
برهمکنش
بهار و پاییز
ایران
2019
07
23
383
400
https://jesphys.ut.ac.ir/article_69153_dbccf7eaa7ac9e1929c044605250c3dc.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
بررسی دینامیکی اثر تاشدگی وردایست بر جبههزایی سطوح زبرین و زیرین
منصوره
عبداللهی
فرهنگ
احمدی گیوی
محمد
میرزائی
در این مطالعه،نقش بیهنجاری مثبت تاوایی پتانسیلی (PV) در وردسپهر زبرین بر جبههزایی سطوح زبرین و زیرین در منطقهی خاورمیانه و ایران مورد بررسی قرار گرفته است. برای این منظور، ابتدا سه سامانه همراه با تاشدگی وردایست و جبههی قوی انتخاب شد. سپس، حذف بیهنجاری تاوایی پتانسیلی مربوط به تاشدگی وردایست با روش میانگینگیری مداری PV و وارونسازی آن انجام و میدانهای هواشناختی تغییریافته بهدست آمد. در ادامه، دو شبیهسازی، یکی بدون تغییر دادهها و دیگری با دادههای تغییریافته با استفاده از مدل WRF انجام شد. در انتها، جملات تابع جبههزایی با بهکار بردن خروجی مدل، محاسبه و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که با حذف تاشدگی وردایست، کاهش شیوهای افقی و قائم دما، تضعیف سرعت افقی و سرعت قائم منفی در سطوح زیرین و زبرین و افزایش سرعت قائم مثبت در سطوح زیرین رخ میدهد. بهطور کلی جملات دگرشکلی و جبههزایی قائم و کجشدگی در سطوح زیرین و زبرین با علامتی مثبت، کاهش مییابند. جمله کجشدگی با علامتی منفی در سطوح زیرین، مطابق تغییر الگوی سرعت قائم، افزایش مییابد. در بررسی سه سامانه بهطور کلی، با حذف تاشدگی وردایست، جبههزایی کل، بهخصوص در سطوح زبرین، مانند الگوی جبههزایی قائم در پاییندست ناوه و نزدیک به مرکز حذف تاشدگی وردایست کاهش مییابد؛ تنها در یکی از سامانهها دورتر از مرکز حذف تاشدگی وردایست و در سطوح زیرین، مقدار جبههزایی کل افزایش مییابد. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که تاشدگی وردایست نقش بارزی در تضعیف و تقویت جبهههای سطوح زیرین و زبرین وردسپهر ایفا میکند.
تاوایی پتانسیلی
تاشدگی وردایست
جبههزایی
شبیهسازی
جبهههای سطوح زیرین و زبرین
2019
07
23
401
421
https://jesphys.ut.ac.ir/article_69154_156f4f8a2d4d919719b11de7dafc0c8e.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
مطالعه اثر نوسان اطلس شمالی بر رابطه بین مسیرهای توفان اطلس شمالی و مدیترانه با استفاده از دادههای بازتحلیل NCEP/NCAR و JRA-55
آمنه
ملاشریفی
علیرضا
محبالحجه
فرهنگ
احمدی گیوی
نوسان اطلس شمالی (NAO) بهعنوان مهمترین عامل اثرگذار بر وضع هوای اروپا و مدیترانه و همچنین موقعیت مکانی و جهت مسیر توفان مطرح است، بهطوریکه مسیرهای توفان تحتتأثیر این پدیده دورپیوند هستند. هدف این پژوهش، نگاهی نو به اثر NAO بر مسیرهای توفان اطلس و مدیترانه از دیدگاه انرژتیک با استفاده از مجموعه دادههای بازتحلیل JRA-55 و مقایسه نتایج آنها با دادههای بازتحلیل NCEP/NCAR است. بدین منظور، نقشه ترکیبی جملههای مهم معادله گرایش زمانی انرژی جنبشی پیچکی (EKE) و تولید کژفشار برای ماههای بحرانی مثبت و منفی NAO، در فصل زمستان برای بازه زمانی 1959 تا 2017 محاسبه شد. نتایج هر دو مجموعه داده نشان میدهند عمدتاً همگرایی شار انرژی کل نسبت به عوامل دیگر نقش مهمتری در تقویت EKE دارد و نقش شار آزمینگرد در تقویت مسیر توفان مدیترانه بیش از مسیر توفان اطلس است. با وجود سازگاری نسبی نتایج و الگوهای بهدست آمده از دو مجموعه داده، نتایج JRA-55 حاکی از قویتر بودن تمام جملههای انرژی، در هر دو فاز بهویژه در فاز منفی، هستند. از طرفی، مراکز واگرایی و همگرایی شار انرژی در مسیر توفان مدیترانه حاصل از NCEP/NCAR حساسیت کمتری به تغییر فاز NAO نشان میدهند. برخلاف مطالعات پیشین که بیانگر قویتر بودن هسته مسیر توفان اطلس در فاز مثبت NAO هستند، نتایج JRA-55 اختلافی بین فازهای مثبت و منفی نشان نمیدهند. به علاوه، با وجود آنکه نتایج JRA-55 نیز نحوه ارتباط دو مسیر توفان در دو فاز را تأیید میکنند، ولی در فاز منفی ارتباط کمتری بین مسیرهای توفان، نسبت به نتایج NCEP/NCAR، مشاهده میشود.
نوسان اطلس شمالی
مسیر توفان
انرژی جنبشی پیچکی
تولید کژفشار
NCEP/NCAR
JRA-55
2019
07
23
423
440
https://jesphys.ut.ac.ir/article_70987_9631b219e605a8e9ee8ba6db46cd4dd8.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
بررسی موردی عملکرد مدل WRF جهت پیشیابی میدان باد تراز 10 متر و دمای تراز دومتر با استفاده از دادههای ماهوارهای و ایستگاههای همدیدی در منطقه دریای عمان و دریای عرب
فاطمه
بهمنزاده
سرمد
قادر
سیدعباس
حقشناس
دانیال
یازجی
در پژوهش حاضر شبیهسازی پیشیابی و ارزیابی میدان باد تراز 10 متر و همچنین دمای تراز دومتر با مدل میانمقیاس WRF نسخه 1. 7. 3 در منطقه دریای عمان و دریای عرب انجام شده است. تمامی شبیهسازیها برای دو پیکربندی متفاوت از دیدگاه پارامترسازی فیزیکی که به نامهای Phys1 و Phys2 معرفی شدهاند، انجام شده است. ارزیابی نتایج شبیهسازی با استفاده از دادههای ایستگاههای همدیدی در دسترس و همچنین دادههای دو سنجنده ماهوارهای ASCAT و OSCAT انجام شده است. برای بررسی عملکرد مدل عددی از سنجههای آماری مانند ضریب همبستگی پیرسون، ریشه میانگین مربعات خطاها و نمودار آماری تیلور استفاده شده است. نتایج نشان میدهند که در بخش ارزیابی با دادههای ماهوارهای باد تراز 10 متر نتایج عملکرد مدل، قابل قبول و مناسب بوده است. در این بخش شبیهسازیهای برای مناطق دور از ساحل که بهکمک دادههای ماهوارهای ارزیابی شدهاند، نسبت به دادههای ایستگاههای همدیدی ساحلی و نزدیک ساحل، به مقادیر مشاهدات نزدیکترند. نتایج حاصل از ارزیابی دمای تراز دو متر نیز گواه عملکرد مناسب مدل در این بخش است.
مدل WRF
داده ماهوارهای
سنجنده ASCAT
سنجنده OSCAT
دریای عمان
دریای عرب
2019
07
23
441
458
https://jesphys.ut.ac.ir/article_70989_aa901f20a1c8e01044934beef6c870da.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
بررسی همدیدیمقیاس شارهای آنتروپی در چرخند حارهای گونو
نفیسه
پگاهفر
پدیده چرخند حارهای از دیدگاههای متفاوتی توسط پژوهشگران بررسی شده و هدف مشترک تمامی پژوهشها، ارتقاء پیشبینی شدت و مسیر این پدیده بوده است. در این راستا پارامترهای مختلفی برای شناخت دینامیک و ترمودینامیک چرخند حارهای معرفی و بررسی شدهاند. در این پژوهش با تأکید بر پارامتر ترمودینامیکی آنتروپی سعی شده تا شار سطحی آنتروپی، شار قائم آنتروپی (طبق چارچوب نظریِ تانگ و امانوئل، 2010) و شار جانبی آنتروپی در دوره عمر چرخند حارهای گونو که سواحل جنوبی کشور ایران را متأثر کرد، محاسبه و بررسی شود. همچنین گستره قائم و شدت درونشارشها و برونشارشها نیز در دوره مورد نظر محاسبه و تحلیل شده است. برای این منظور از دادههای باز تحلیل ERA-Interim با توان تفکیک 125/0 درجه در راستای طول و عرض جغرافیایی و دادههای مرکز هواشناسی هند در بازههای زمانی 6 ساعته استفاده شد. برای بررسی همدیدی، پارامترهای مذکور در منطقهای دایرهای به مرکز چرخند گونو با شعاع 500 کیلومتر محاسبه شد. نتایج نشان داد که در مقیاس همدیدی مقدار تجمعیِ شارهای قائم، جانبی و سطحی آنتروپی قبل از اینکه شدت چرخند بیشینه شود، با تقدمهای زمانی متفاوت به مقدار کرانگینه خود رسیدهاند. همچنین قویترین درونشارش و برونشارش بهترتیب قبل و بعد از بیشینه شدتِ چرخند گونو روی داده است. قابلتوجه است که نسبت به الگوهای مشاهده شده در ابتدای دوره عمر چرخند گونو، در بازه زمانی که چرخند شدت دسته-5 و بیشتر را تجربه کرد، هم درونشارش گستره قائم کمتری داشته و هم برونشارش از ترازهای پایینتری به بالا توسعه یافته بود.
چرخند حارهای گونو
شارهای (سطحی
جانبی و قائم) آنتروپی
سرعت شعاعی
درونشارش
برونشارش
2019
07
23
459
472
https://jesphys.ut.ac.ir/article_71362_153b5e77cffd67e5f827d0ee0a033cf4.pdf
فیزیک زمین و فضا
JESP
2538-371X
2538-371X
1398
45
2
واکنش خشکسالی هیدرولوژیک در جریان تنظیمی رودخانه تحت تأثیر احداث سد در استان اردبیل
حامد
امینی
اباذر
اسمعلی عوری
رئوف
مصطفیزاده
معراج
شرری
محسن
ذبیحی
جریان رودخانهای یکی از مهمترین منابع آبی است که برای مصارف مختلف حائز اهمیت بوده و روند تغییرات آن در مدیریت منابع آب ضروری است و از طرفی، جریان رودخانهای توسط سدها، انحرافات، جریانهای برگشتی و توسعه شهری تحت تأثیر قرار گرفته و منجر به مسائل مختلفی از جمله وقوع خشکسالی، کاهش آبدهی و مسائل زیستمحیطی میشود. هدف تحقیق حاضر، ارزیابی اثر احدات سد یامچی و سد سبلان بر تغییرات رژیم جریان و خشکسالی رودخانههای پاییندست آنها میباشد. در مطالعه حاضر با استفاده از حد آستانه فصلی مشخصات خشکسالی ایستگاه بالادست و پاییندست هر یک از سدها ارزیابی و سپس شدتهای خشکسالی در تداومهای مختلف در نرمافزار Easy Fit با دوره بازگشتهای متفاوت محاسبه شد. با استفاده از نمودارهای شدت خشکسالی در دوره بازگشتهای متفاوت و نمودارهای SDF و نمودار درصد تغییرات دبی جریان در ایستگاههای بالادست و پاییندست سدهای مذکور، اثر احداث این سدها بررسی شد. با توجه به نتایج تحقیق، میتوان نتیجه گرفت که احداث سد یامچی باعث کاهش رژیم جریان در پاییندست شده و افزایش وقوع رخدادهای خشکسالی هیدرولوژیک را سبب شده است درحالیکه سد سبلان باعت تعدیل و تنظیم رژیم جریان در پاییندست شده و از شدت خشکسالیهای هیدرولوژیک، کاسته و نقش بیشتری در تنظیم جریان داشته است.
شدت خشکسالی
نمودارهای SDF
حد آستانه
تنظیم جریان
سد یامچی
سد سبلان
2019
07
23
473
486
https://jesphys.ut.ac.ir/article_70968_cd05e370e1257b879356f43912da9d57.pdf